Chidaneh.com placeholder image

روایت‌ خانه یک هنرمند ایرانی، اینجا سرای روزگاران من است!

به قلم: تحریریه چیدانه

روایت خانه، سفری است که مجله منزل به همراه رضا عابدینی سهی (سفیر کمپین #یکی_هستیم) آغاز کرده است. قسمت اول را از خانه و داستان خود رضا شروع کردیم که می توانید تحت عنوان دکوراسیون خانه یک جهانگرد ایرانی، روایت مردی از تبار صلح! در چیدانه بخوانید. در قسمت دوم به خانه رضا ندیمی رفتیم، طراح لباس مشهور ایرانی و روایت خانه قدمی اش در تجریش را برای شما گفتیم و اما این بار…

این بار مهمان خانه‌ای شدیم در رأس هیاهوی شهر، خانه‌ای که از معماری‌اش گرفته تا مبلمان و حتی قاشق چای‌خوری آن، گواه بر حضور دستان هنرمندانی می‌دهند که کم‌لطفی است اگر در همین ابتدای سخن نامی از ایشان نبریم؛ پروانه اعتمادی، هوشنگ سیحون، فریدون آو، کاوه نجم‌آبادی و چه‌بسا هنرمندان دیگری که نقش هنرشان در این خانه پررنگ است.
امروز ما به خانه کاوه نجم‌آبادی سفر کردیم و قصه‌های او را شنیدیم؛ چقدر شنیدن و نگاشتن این مصاحبه برایم لذت‌بخش و پرمایه بود و می‌دانم خواندن آن نیز برای شما این‌گونه خواهد بود.

تابلو فرش ریحان

استودیو پر
منزل کاوه نجم آبادی _ روایت خانه 3
استودیو پر

درباره میزیان

کاوه نجم‌آبادی متولد اول فروردین سال 1339 نقاش و هنرمندی است که شاید کمتر نام او را شنیده شده باشد و این به دلیل حضور کمرنگ او در محافل هنری امروز است. کاوه نجم‌آبادی نقاشی را از پروانه اعتمادی (از مشهورترین زنان هنر مدرن ایران) آموخته و سال‌های زیادی را در کنار فریدون آو (مجموعه‌دار، طراح داخلی، نقاش و مجسمه‌ساز ایرانی) به کارهای هنری پرداخته است.

استودیو پر
منزل کاوه نجم آبادی _ روایت خانه 3
استودیو پر

در ادامه مصاحبه جذاب رضا با کاوه را می‌خوانیم:

***زمانی که از تاکسی پیاده شدم چشمم افتاد بر سردری که روی آن نوشته شده بود: «مقبره مرحوم شیخ هادی نجم‌آبادی» و بعدازآن کوچه‌ای که به بن‌بست نجم‌آبادی عنوان گرفته بود. حالا که در خانه قدیمی‌ات در این محله و کوچه نشسته‌ایم، خالی از لطف نیست که اندکی از عقبه خود برای ما بگویی…

«حاج شیخ هادی نجم‌آبادی یکی از روحانیون برجسته و روشنفکر زمان قاجار بوده که از محله سنگ رج به این محله عزیمت می‌کند و اقلیت‌های مذهبی را که تا زمان انقلاب اسلامی در این منطقه سکونت داشتند، تحت حمایت خود قرار می‌دهد؛ بنابراین این محله به نام محله شیخ هادی و پس‌ازآن خیابان شیخ هادی نام می‌گیرد. شیخ هادی فردی مشروطه‌خواه، نظریه‌پرداز و مخالف بوده که افکاری متفاوت از دوران خود داشته است. او به‌اتفاق آقای وزیری، بیمارستانی در این محله تأسیس می‌کند که سالی 50 نفر به‌رایگان در آنجا مداوا می‌شدند.

در وصف جهان‌بینی و روشنفکری شیخ هادی، همین بس که از او می‌پرسند به نظر شما موسیقی حرام است؟ ایشان در پاسخ می‌گویند شنیدن صدای خوردن کفگیر به ته‌دیگ در جوار خانه یک گرسنه حرام است.

بعد از فوت شیخ هادی نجم‌آبادی، این محله بین وارثان تقسیم می‌شود و این خانه به همسر اول پدر من می‌رسد که بعد از مرگ ایشان، پدرم سهم همسر خود را خریداری کرده و درنهایت این خانه به من می‌رسد».

استودیو پر
منزل کاوه نجم آبادی _ روایت خانه 3
استودیو پر

*** ما معتقدیم دکوراسیون به‌عنوان یکی از اجزای زندگی، حرف و مفهوم مشخصی در دل خود دارد. زمانی که طراحی آن به دست یک طراح یا دکوراتور سپرده و یک چیدمان آماده بدون دخالت خواسته‌های فرد از او تحویل گرفته می‌شود، بحث متفاوتی است. داستان ما از زمانی شروع می‌شود که روح صاحب‌خانه‌ها در این طراحی، چیدمان و در این انتخاب‌ها حضور پیدا می‌کند و به آن شناسنامه و شخصیت می‌بخشد. ما نیز به دنبال روایت‌های پشت این انتخاب‌ها هستیم تا درنهایت به این هدف دست یابیم که خانه را به‌عنوان مأمن و آرامشگاه خود جدی‌تر بگیریم.

حالا می‌خواهیم تو از خودت شروع کنی؛ روایت پشت کاوه نجم‌آبادی چیست؟

«من علاقه زیادی به دنبال کردن رشته هنر در دوران متوسطه داشتم که به دلیل وجهه بد این رشته از نظر نداشتن درآمد در آن دوران، خانواده و مدرسه چنین امکانی به من ندادند. ازآنجاکه تصور می‌کردم در رشته معماری، نقاشی هم جای دارد، به امید ادامه تحصیل در این رشته، ریاضی فیزیک را انتخاب کردم، اما متأسفانه به دلیل انقلاب فرهنگی که با دانشگاه رفتن من هم‌زمان شد و در پی آن دانشگاه‌ها چندین سال تعطیل شدند، هرگز موفق نشدم مسیرم را در دانشگاه ادامه بدهم.

پروانه اعتمادی (از نقاشان معروف معاصر) از بستگان شوهرخاله من بود که شوهرخاله‌ام با آگاهی از علاقه من به نقاشی، مرا تشویق به شرکت در کلاس‌های ایشان کرد. بدین ترتیب من نقاشی را در کنار پروانه اعتمادی آموختم و پس از چند سال به‌عنوان استادیار ایشان مشغول به کار شدم.

بدین ترتیب هنر جزئی از روزمرگی‌هایم شد. پس‌ازآن با فریدون آو آشنا شدم و او با دیدن نقاشی‌هایم از من خواست استادیارش باشم و تا امروز نیز در کنار او به این هنر می‌پردازم. هیچ‌وقت به دنبال مطرح شدن در این حرفه نبوده‌ام و تاکنون فقط چندین نمایشگاه از کارهایم برگزار کرده‌ام.

به‌واسطه فریدون آو با طراحی دکوراسیون آشنا شدم و در کنار او به این کار نیز پرداختم؛ به همین دلیل عده‌ای مرا به‌عنوان دکوراتور نیز می‌شناسند، اما من خودم را نه هنرمند می‌دانم نه دکوراتور، فقط می‌توانم بگویم زیبایی‌شناسی، درگیری اصلی من است. طراحی دکوراسیون این خانه نیز از همین حس زیبایی‌شناسی که از کودکی با من است، ناشی می‌شود».

استودیو پر
منزل کاوه نجم آبادی _ روایت خانه 3
استودیو پر

*** پس از نگاه تو باید این حس زیبایی‌شناسی در خود انسان باشد تا خانه‌اش نیز همان حس را منتقل کند؟

«بحث بودن یا نبودن این حس نیست، بحث اولویت‌ها است. از نگاه بعضی از افراد، دکوراسیون، بخش فانتزی و حاشیه‌ای زندگی است و دغدغه اصلی آنها نیست، البته این چند سال اخیر در کشورمان کمتر شاهد خانه‌هایی بوده‌ام که دکور نشده باشند یا سلیقه شخصی صاحب‌خانه‌ها در آن دخیل نباشد. با گستردگی ارتباطات و بالا رفتن سواد بصری مردم، سطح سلیقه آنها نیز پیشرفت کرده و علاوه بر آن، راحتی و آرامش صاحب‌خانه در اولویت قرار گرفته است.

در فرهنگ گذشته خانه‌های ما مهمان در اولویت قرار می‌گرفت و بیشترین و مهم‌ترین فضای خانه (مثل پذیرایی و ناهارخوری) به ایشان اختصاص می‌یافت، اما خوشبختانه امروزه راحتی خودمان ارجحیت یافته و شاهد افزوده شدن فضاهای کاربردی‌تری مثل اتاق تلویزیون هستیم».

استودیو پر
منزل کاوه نجم آبادی _ روایت خانه 3
استودیو پر

*** به نظر تو این اتفاق ثمره مدرنیسم بوده و در کشور ما جا افتاده است؟

«تقریباً بله، گرچه مدتی طول کشید تا جامعه مدرنیسم را درک کند، اما اکنون از نظر مبلمان و اشیا و ظواهر، این رویکرد جای خود را باز کرده و به حد متعادلی رسیده است. گرچه باید خاطرنشان کنم که متأسفانه این اتفاق هنوز در روح ما ایرانیان نفوذ نکرده، چراکه ما هنوز مردمی محافظه‌کار هستیم که نگرانیم دیگران درباره ما چه فکری می‌کنند. درصورتی‌که در مدرنیسم این تفکرات جایی ندارد و چیزهای دیگری اهمیت پیدا می‌کنند؛ به همین دلیل است که بسیاری از ما در خانه‌هایمان میز ناهارخوری داریم، اما فقط وقتی مهمان می‌آید از آن استفاده می‌کنیم؛ مهمانی که این روزها دیگر کمتر سروکله‌اش پیدا می‌شود».

استودیو پر
منزل کاوه نجم آبادی _ روایت خانه 3
استودیو پر

*** برویم سراغ دکوراسیون منزل خودت و عناصری که در این فضا استفاده کرده‌ای… ما در خانه قبلی که متعلق به رضا ندیمی؛ طراح لباس نام‌آشنای این روزها، تابلویی از تو دیدیم که ما را تشویق به دیدن خانه‌ات کرد. آیا در بین این‌همه آثار زیبا که روی دیوارهای منزلت نصب شده‌اند، کارهای خودت هم حضور دارند؟

«نه! کار من دنیای من است و دیدن دنیای خودم در اطرافم برایم جذابیتی ندارد و ارتباط گرفتن با دنیای دیگران را ترجیح می‌دهم، البته آثاری که انتخاب می‌کنم صد درصد با دنیای من نزدیکی دارند و بر آن تأثیر می‌گذارند.

در کل من زیاد کاری از خود باقی نمی‌گذارم؛ چون بعد از اتمام هر کارم با خود می‌اندیشم به‌عنوان فردی بیرونی آیا حاضرم این کار را بخرم؟ و اگر پاسخم نه باشد، آن کار را پاره می‌کنم، هر چقدرم که روی آن کار کرده باشم».

استودیو پر
منزل کاوه نجم آبادی _ روایت خانه 3
استودیو پر

*** چیدمان منزل تو و مبلمان و عناصری که انتخاب کرده‌ای چیزی متفاوت از سبک‌هایی است که تاکنون چشم‌های ما تجربه کرده‌اند. آیا سبک خاصی را دنبال کرده‌ای یا انتخابی کاملاً شخصی و سلیقه‌ای بوده است؟

«انتخاب‌ها و طراحی‌هایی که در این فضا انجام شده بیشتر شخصی بوده تا اینکه پیرو سبک خاصی باشد؛ برای مثال مبلمان منحنی نشیمن و میزهای بغل آن که حکم دسته‌هایش را دارند از طراحی‌های فریدون آو است. این نوع طراحی از آنجا ناشی می‌شود که تجربه نشستن گروهی روی یک کاناپه بلند و راحت نبودن در تعامل با یکدیگر، او را بر آن داشت تا مبلی طراحی کند که در عین کشیدگی، افراد بتوانند راحت‌تر معاشرت کنند. این مبل الهام گرفته از مبل‌های سبک آرت دکو در زمان رضاشاه است که مدرنیزه شده است».

استودیو پر
منزل کاوه نجم آبادی _ روایت خانه 3
استودیو پر

*** حالا که به آرت دکو اشاره کردی، اگر امکان دارد اندکی درباره این سبک به ما بگو…

«سبک آرت دکو سبکی است که بعد از سبک آرت نوو که در اواخر قرن نوزدهم به پایان رسید، به‌مرور پدیدار شد تا بعد از جنگ جهانی دوم که جهان کم‌کم به سمت مدرنیته پیش رفت. در سبک آرت نوو هنرمندان به هنر عملکردی و کاربردی روی آورده بودند. در سبک آرت دکو نیز همه چیز زاویه‌دار شد و هندسه حضور پررنگ‌تری پیدا کرد تا اینکه در دهه 1960 میلادی مدرنیسم ظهور کرد و در دهه هفتاد به اوج خود رسید.

تقریباً بسیاری از قطعات مبلمانی که در منزل من مشاهده می‌کنید مثل مبل‌ها، میز کنسول، صندلی‌های ناهارخوری و … از طراحی‌های دفتر خودمان (من و فریدون آو) است. میز جلو مبلی نیز طراحی خودم است».

*** بله، این راحتی به‌وضوح حس می‌شود و جالب اینجاست که معمولاً هنر و عملکرد به‌سختی در یک عنصر جمع می‌شوند، اما در این مبلمان این اتفاق بسیار زیبا افتاده است.

«ایده اصلی من در زیبایی‌شناسی همین کاربردی بودن است. زیبایی وقتی تکمیل می‌شود که عملکرد نیز حضور داشته باشد؛ به همین دلیل هر چیزی که در خانه من می‌بینید، کاملاً کاربردی است. اگر حس کنم وسیله‌ای دارم که استفاده‌ای ندارد سریع آن را حذف می‌کنم.

*** کاملاً درست است؛ یک ضرب‌المثل فرنگی می‌گوید: اگر کارمندی یک ماه مرخصی گرفت و در غیاب او همکارانش کارها را پیش بردند و جای خالی‌اش حس نشد، آن کارمند را اخراج کنید. به این معنا که حضورش بی‌استفاده بوده است. متأسفانه این اتفاق در فرهنگ ما رایج است و بسیاری از ما وسایل بلااستفاده زیادی در خانه‌هایمان داریم که صرفاً جنبه تزئیناتی دارند یا حتی در انبارها و پستوهای منزلمان برای روز مبادا تلنبار شده‌اند.

استودیو پر
منزل کاوه نجم آبادی _ روایت خانه 3
استودیو پر

 ***اکنون برای ما از شلوغی خانه‌ات بگو… با توجه به اینکه برخی خانه خلوت دوست دارند، برای تو این شلوغی آزاردهنده و مخل آرامشت نیست؟

«نگاه کردن به تک‌تک چیزهایی که در خانه‌ام می‌بینید، برای من آرامش‌بخش است. من اعتقاد دارم ما ایرانی‌ها مینیمالیسم نیستیم و اتفاقاً ذهن ماکسیمالی داریم. وقتی از مهمانی‌های شلوغ لذت می‌بریم، وقتی دائماً به دنبال ارتباط گرفتن با آدم‌ها از همسایه گرفته تا همکار و … هستیم، وقتی سفره‌هایمان اینقدر رنگین هستند، پس یعنی ما ذهن مینیمالی نداریم. ممکن است یک دکوراسیون مینیمال از لحاظ ظاهری و در تصویر فریبنده باشد، اما واقعاً همانی است که من از زندگی‌ام انتظار دارم؟ از جنبه دیگر وقتی به چند دکوراسیون مینیمال نگاه می‌کنم، همه را مشابه می‌بینم، پس شخصیت و روح تو کجای آن جای دارد؟

من وقتی درباره علم فنگ‌شویی خواندم، متوجه شدم بدون اینکه خودم بدانم بسیاری از قسمت‌های خانه‌ام را بر آن اساس چیده‌ام. این علم از روح حرف می‌زند، بدون اینکه به شرق و غربش کاری داشته باشد؛ بنابراین من وقتی خانه‌ام را بر اساس روح و شخصیت خودم می‌سازم، دیگر انتظار ندارم شبیه خانه تو یا هرکس دیگری باشد باوجودی که روح انسانی ما از یک چیز حرف می‌زند و این همان چیزی است که فنگ‌شویی به آن پرداخته است».

استودیو پر
منزل کاوه نجم آبادی _ روایت خانه 3
استودیو پر

*** هدف ما نیز دقیقاً همین است. ما می‌خواهیم از توجه صرف به ظواهر، فاصله گرفته و به اهمیت حضور روحمان در خانه‌هایمان بپردازیم. اینکه خانه ما باید نمایانگر شخصیت ما باشد، چراکه فقط در این صورت است که آرامش می‌گیریم. منزل ما قرار نیست فقط خوابگاه ما یا محلی دوست‌داشتنی برای مهمانان و ناظران باشد، نباید سرسری از کنارش بگذریم، باید آن را جدی بگیریم. ما می‌خواهیم وقتی قدم به خانه می‌گذاریم از تک‌تک گام‌های خود لذت ببریم. همان‌طور که من با وارد شدن به خانه تو از همان ابتدا این لذت را تجربه کردم.

«به نظر من فضای شخصی هرکس باید چنان فضایی باشد که ترجیح دهد در خانه بماند تا اینکه بخواهد اتومبیلش را سوار شود و زمانش را در بیرون از خانه سپری کند».

استودیو پر
منزل کاوه نجم آبادی _ روایت خانه 3
استودیو پر

*** نکته جالبی که توجه من را از ابتدای ورود به خانه جلب کرد، قطع صدای بیرون به‌محض بسته شدن درب ورودی بود. گویی به اندرونی وارد شده باشیم که کاملاً از جهان بیرون جدا است. دلیل آن معماری خانه است؟

«به‌احتمال‌زیاد به همین دلیل است. این خانه که توسط مهندس سیحون معماری شده، هیچ‌گونه ستونی ندارد و ایستایی آن از جرزهایش ناشی می‌شود؛ جرزهایی که ضخامتشان بین 55 تا 60 سانتی‌متر است. دلیل این سکوت نیز همین جرزها هستند».

استودیو پر
منزل کاوه نجم آبادی _ روایت خانه 3
استودیو پر

*** در پایان اگر حرفی باقی‌مانده ما را بی‌نصیب نگذار…

«به‌ندرت پیش می‌آید خانه من را با یک چیدمان ببینید، هر بار که می‌آیید چیدمان و حال هوایی تازه را نظاره‌گر خواهید بود و من این اتفاق را خیلی دوست دارم».

*** این کاملاً طبیعی است؛ وقتی قرار باشد روحمان در خانه جریان داشته باشد، روحی که دائم در حال تغییر است، تغییر دکوراسیون و چیدمان نیز چیزی دور از انتظار نیست.

قسمتی از گفتگوی جذاب رضا عابدینی با کاوه نجم آبادی را می توانید در ویدئوی زیر ببینید:

 

منبع: مجله منزل | نویسنده: فاطمه افشاریان | عکاس: استودیو پر | تدوین ویدئو: معین قوی | مهمان: رضا عابدینی سُهی، جهانگرد و سفیر کمپین #یکی_هستیم | میزبان: کاوه نجم‌آبادی، نقاش و هنرمند

واتس‌اپ تلگرام

دیدگاه کاربران
E.TAGHIZADEH_40916 در تاریخ 02 مهر 1396
چرا با توجه به اینکه من عضو چیدانه هستم ولی این امکان و فراهم نمیکنید که عکس و سیو کنیم؟؟؟ لطفا بازنگری بکنید در این تصمیم/ من اینجام که ایده بگیرم
مری در تاریخ 22 خرداد 1397
چقدر دلم می خواست می تونستم مهمان این منزل باشم.. چقدر آرامش.. چقدر هنر....
نرگس در تاریخ 01 مرداد 1402
یک بار با همسرم میخواستم مهمانش بشوم که افسوس که نشد و ایشان فوت کردند

ثبت دیدگاه