طراحی محوطه: فوتبال در انگلستان اختراع شد. کشوری که مردمش عاشق ورزش و گلکاری هستند. ولی این برزیل بود که کسی که احتمالا بهترین بازیکن تاریخ این ورزش است، یعنی پله را، به ما هدیه داد. برزیل همچنین جایی بود که روبرتو برل مارکس، یکی از اولین سوپراستارهای معماری منظر، را به ما معرفی کرد. کسی که به عقیده بسیاری پدر معماری منظر مدرن است. او که یک انسان رنسانسی مدرن بود در بسیاری از حوزهها از جمله مجسمهسازی، طراحی جواهر، گلکاری، گیاهشناسی و نقاشی انتزاعی استعداد داشت.
برل مارکس اولین معمار منظر در برزیل بود که از طراحیهای فرممحور باغ فاصله گرفت و به سمت طراحیهای انتزاعی که در آنها از گیاهان بومی برزیلی استفاده میشد حرکت کرد. طراحیهای منظر او از تصویر نقاشیها و پردههای نقاشی انتزاعی او پیروی میکردند. او از مصالح و گیاهان برای تبدیل این تصاویر به آثاری سهبعدی سود میبرد. طراحیهای او وقتی کامل میشدند به همان شکل نگهداری میشدند، ولی هیچ تغییری در آنها ایجاد نمیشد و همچون آثاری هنری در یک گالری با آنها برخورد میشد. او مینویسد طراحی منظر «شیوهای است که من برای نظم دادن و ترکیب بخشیدن به طراحیها و نقاشیهای خود با استفاده از مصالحی نامرسومتر یافتهام.»
طراحی هنری گیاهکاری
برل مارکس در سال 1909 در سائوپائولوی برزیل متولد شد. او در دوران جوانی در آلمان به تحصیل هنر پرداخت و همان جا بود که به گیاهان گرمسیری که در باغ گیاهی برلین داهلم پرورش مییافتند علاقمند شد. او پس از بازگشت به برزیل باغی پر از گیاهان گرمسیری ایجاد کرد که بیشتر شامل گیاهان بومی برزیل میشدند. محبوبترین گیاهان نزد او نخل، نیلوفر آبی، ارکید و درخت آناناس بودند.
او ایدههایی که در دوران تحصیل هنر آموخته بود را از روی کاغذ و پارچه به طراحی منظر منتقل کرد و این امر بخصوص در استفاده او از گیاهان دیده میشود. تحصیل برل مارکس در اروپا به او درک خوبی از مکاتب انقلابی و جدید هنر مثل کوبیسم، مدرنیسم، دادائیسم و انتزاعگرایی بخشید. مهارت او در چگونگی تبدیل تصاویر انتزاعی نقاشیها و پردههایش به فضاهایی سهبعدی بود. او میگوید «من یک هنرمندم. کار من با گیاهان است.» او فضای منظر را به عنوان یک اثر هنری زنده میدید.
برل مارکس برخلاف بسیاری از معماران منظر هم عصر خود علاقه بسیاری به گیاهانی که استفاده میکرد و چگونگی استفاده از آنها داشت.
او گیاهان بومی را در گیاهکاریهای بلوکی و بزرگ وارد کرد. او تبدیل به یک گیاهشناس پرشور شد و با دیگران به مناطق داخلی برزیل سفر کرد و در این سفرها گونههای جدید گیاهی را کشف و به جهانیان معرفی کرد. او یکی از مهمترین مجموعههای گیاهان گرمسیری جهان را در باغ شخصی خود در سیتیو پدید آورد.
در اینجا حوضچه موجود در سیتیو روبرتو برل مارکس، که ملکی حدودا 100 هکتاری است، را میبینیم. برل مارکس در این مکان زندگی و کار میکرد. باغهای او بر اساس اشکال ارگانیکی که به آنها عشق میورزید بنا شده بودند و با این که از فرمهای کلاسیک پیروی نمیکردند ولی دارای فرمهای خاص خود بودند که در آنها برای رسیدن به نتیجهای که برل مارکس به دنبالش بود نیاز بود هر گیاه دقیقا در جای خود قرار گیرد.
از اصول گیاهکاری برل مارکس میتوان به این موارد اشاره کرد:
· هرگز گلهای رنگی را با هم ترکیب نکنید
· استفاده از گروههای بزرگ از یک گونه
· استفاده تا جای ممکن از گیاهان بومی
به گفته برل مارکس «یک باغ مجموعهای پیچیده از اهداف زیباییشناسانه و بصری است. و گیاه برای هنرمند منظر فقط یک گیاه نیست، تنها چیزی کمیاب، عجیب و معمولی یا محکوم به نابودی نیست، بلکه در عین حال رنگ، شکل، حجم یا سبک تزیینی خاصی برای خود است.».
بسیاری از باغهای او براساس نقشههای دقیق گیاهکاری شکل گرفتهاند ولی این شیوه طراحی آنها است که آنها را خاص میکند. این طراحی مثل یکی از نقاشیهای انتزاعی او، بر روی کاغذ صورت گرفته و بعد به فضا برده میشود ولی او معمولا در خود محل هم کار میکرد و گیاهان را بر روی بوم زمین طراحی میکرد.
این رویکرد جدید به طراحی منظر الهامبخش باغبانان برزیلی شد. این افراد پیش از آن عادت داشتند طراحی باغ تحت تاثیر سبک سنتی اروپایی صورت بگیرد. من در سنت بریتانیایی طراحی باغ بزرگ شدم، سنتی که تا پس از جنگ جهانی دوم، در طول سیصد سال تغییر چندانی نکرده بود و مبتنی بر طرحهایی فرمی بود که با گیاهکاری تعدیل میشدند. به همین دلیل هم باغها و مناظر طراحی شده توسط برل مارکس برای من همچون هوایی تازه بودند.
درست مثل یک اثر هنری که پس از اتمام قرار نیست دیگر تغییر داده شده یا به آن دست زده شود، طراحی باغهای برل مارکس هم به گونهای است که پس از اتمام قرار نیست چیزی به آن اضافه شود و تنها باید به همان شکلی که مدنظر طراح بوده نگهداری و حفظ شوند. این باغها به شیوهای ایستا طراحی شدهاند و بنا نیست در طول زمان توسعه کم یا زیادی پیدا کنند و همین مسئله هم آنها را همراهانی ایدهآل برای آثار معماری مدرن میکند.
برای ایجاد یک طراحی مشابه در باغهای معتدل، شاید بهترین کار استفاده از گیاهان همیشه سبز با رشد آهسته باشد، گیاهانی که در محدوده خودشان رشد میکنند یا با هرس کمی در فضای اولیه خود باقی میمانند.
سنگفرشهای انتزاعی
اضافه کردن موزاییکهای غولآسا به سنگفرش پیادهرو و فضاهای باز یکی دیگر از کارهای مورد علاقه برل مارکس در طراحی منظر بود. تفرجگاه ساحل مشهور کوپاکابانا در ریودوژانیرو (که در اینجا دیده میشود) بدون شک مشهورترین نمونه از این کار در آثار او است.
درختان نخل بصورت گروهی در محدوده اشکال انتزاعی موجی شکل عظیمی ساخته شده از موزاییکهای سنگی پرتغالی قرار گرفتهاند. این طراحی پر پیچ و خم تا 4 کیلومتر ادامه دارد و بهترین نمای آن از بالکن هتلهایی است که در کنار این گذرگاه قرار دارند.
از طریق استفاده از انواع مختلف سنگریزه با رنگها و سایه روشنهای مختلف میتوان به سادگی موزاییکهای غول آسا را در مقیاس کوچکتر و در باغچهها هم ایجاد کرد.
در اینجا طراحی سیال نه تنها به خاصیت تزئینی باغچه اضافه میکند بلکه چشم را در مسیر راه به سمت انتهای باغچه هدایت میکند.
با ظهور دیوارهای زنده، فرصتی برای بردن اشکال مشابه ارگانیک سیال از کفپوشهای موزاییکی به گیاهان همیشه سبز با برگهای بلند به وجود آمده است. در اینجا از شیوه گیاهکاری برل مارکس مبتنی بر کاشت گروههای بزرگ از یک گونه و ترکیب نکردن گلهای رنگی پیروی شده است.
در طراحیهای معاصری همچون این تصویر میتوانیم شاهد تاثیر طراحیهای نامتقارنی که اولین بار توسط برل مارکس به کار گرفتهاند باشیم و ببینیم که هنوز هم طراحان هم در طرح و هم در گیاهکاری نقشههایشان تحت تاثیر آن هستند.
روبرتو برل مارکس در سال 1994 دیده از جهان فروبست. جهان او را به خاطر مهارت مثالزدنیاش در ترکیب طراحیهای شگفتآور با گیاهکاری خارقالعاده به خاطر خواهد داشت. مهارتی که منجر به تعدادی از بهترین مناظر همراه آثار معماری مدرن شدند.
منبع: houzz | ترجمه شده توسط تحریریه چیدانه