در قلب تهران چهارراهی وجود دارد که در ضلع شمال غربی آن عمارت قدیمی یک دبیرستان به شکل عقابی با بالهای گشوده قصد پرواز به سمت رشته کوههای البرز را دارد. دبیرستانی که در سینه خود بخش بزرگی از تاریخ نظام نوین آموزش عالی ایران را نگهداری میکند.
با وجود سَروهای بُلند دبیرستان، هنوز هم میتوان از روی پُل کالج، کلاه فرنگی خوشرنگ عمارت قدیمی دبیرستان را دید و شاید اگر ساختمانهای عجیب و غریب دانشگاه پُلیتکنیک نبود، میشد به راحتی البرز سفیدپوش را هم از آنجا مشاهده کرد. رشته کوهی که به واسطه دیده شدنش از پشت ساختمان اصلی، نام سِتُروگ و پُرآوازه خود را برای همیشه به دبیرستانی هدیه کرده که فارغالتحصیلانش به داشتن دیپلم آن افتخار میکنند.
حوضی با سه فواره سنگی سفید نسبتاً بلند در یک راستا، زیبایی خاصی را به ورودی این مکان تاریخی و ارزشمند داده است.
سَروها و کاجهای تنومند و همیشه سَبز البرز با قامتی کشیده و استوار، پس از گذشت سالیان طولانی، تَنه به تَنه دیوارهای بلندِ آجری قَلعه پیری میزنند. شاید عامل تنومندی درختان البرز نیز، خاک حاصلخیز اراضی «بهجت آباد» است که روزگاری جزو املاک «میرزا یوسف مستوفی الممالک آشتیانی» صدراعظم ناصرالدین شاه بود.
مشاهده بیشتر
املاکی که در دوره ناصری، در پشت «بارو» و «خَندق» دور تهران بوده و گروهی از مُبلغین مذهبی آمریکایی به سرپرستی دکتر «ساموئل مارتین جردن»، در حدود سالهای 1292، در حدود شانزده هکتار از آن را خریداری میکنند تا برای جانمایی دبیرستان مورد نظر خود دور آن را دیوار بکشند. دیواری که از کنار ضلع شرقی آن، بعدها خیابان «حافظ» امروز را پدید میآورد.
نکته دیگری که در حیاط بزرگ دبیرستان البرز به چشم میخورد این است که ساختمان مرکزی در فاصله تقریبا 50 متری از یک ساختمان کوچکتر و قدیمی دیگر (ساختمان علوم سابق یا ایثارگران فعلی) قرار دارد که در سطحی پائینتر از سطح ساختمان مرکزی ساخته شده است. شاید دلیل آن نیز این بوده که چون این ساختمان چند سال بعد از ساختمان اصلی ساخته شده است، نباید با وقار خود، شکوه و عظمت ساختمان اصلی را تحتالشعاع قرار میداده.
عمارت اصلی و قدیمی البرز ماحصل سَرپنجه «نیکلای مارکف» گرجستانی در سال 1303 شمسی است که البته او را به عنوان معماری روستبار میشناسند.
«مارکف» که فارغ التحصیل آکادمی هنرهای زیبایی سنپترزبورگ بوده و در بخش فارسی دانشکده شرقشناسی این دانشگاه نیز تحصیلات داشته است به واسطه بزرگ شدن در یکی از خانوادههای سَرشناس نظامی روسیه تزاری در تفلیس و همچنین حضور در بریگارد قزاق، از روحیه خاصی برخوردار بوده که به نظر میرسد این روحیه در سبک معماری او نیز تاثیرات مهمی را داشته است.
«مارکف» که به همراه بریگارد قزاق وارد ایران میشود و حتی تا درجه ژنرالی هم ارتقاء مییابد، پس از انقلاب اُکتبر روسیه، در تهران ماندگار میشود و به حرفه اصلی خود یعنی معماری روی میآورد. وی سپس در حدود سالهای 1921 میلادی (1299 شمسی) در شهرداری تهران استخدام شده و منشا آثار ماندگار بسیاری در تهران آن زمان میشود.
ساختمان اداره پست ایران در خیابان سپه سابق و امام خمینی فعلی، مدرسه ژاندارک، عمارت کلاه فرنگی شهرداری تهران در میدان توپخانه سابق و امام خمینی فعلی که متاسفانه در دوره پهلوی دوم کاملا تخریب میشود، کارخانه قند ورامین، خانه پرفسور عدل، دبیرستان انوشیروان دادگر، مسجد فخرالدوله، کلیسای مریم مقدس، ساختمان «سینگر» در چهارراه مخبرالدوله و کالج البرز به همراه بسیاری از ساختمانهای دیگر، همگی از آثار این معمار شَهیر روسی است که در واقع «کالج البرز» اولین کار مهم «مارکف» در سن 42 سالگی است.
«مارکف» در آثار خود با الهام گرفتن از «آرت دکو» (هنرهای تزئینی) و معماریهای اصیل روسیه در سن پترزبورگ که میتوان به یکی از آنها یعنی «قصر پیترهوف» اشاره کرد و تلفیق آن با روحیه نسبتاً نظامی خود، به نوعی پایهگذار یک سبک معماری خاص در تهران صد سال پیش بوده است. او با استفاده از دو اصل ریتم یا آهنگ و تقارن، ساختمان مرکزی دبیرستان را در یک خط و به صورت نواری و مستطیل طراحی کرده و به جای این که ساختمان را در ارتفاع بالا ببرد، آن را با عرض کم و طول زیاد در دو طبقه و نیم پلانبندی کرده است.
«مارکف» پلان اصلی البرز را با یک مستطیل اُفقی کشیده به طول 82 متر در ابتدا طراحی کرده و سپس آن را با دو حجم مستطیل شکل عمودی دیگر به عمق 30 متر در کنارهها از دو طرف مهار کرده است تا با این کار، باعث استحکام سازه اصلی نیز بشود. او در نهایت، با قرار دادن یک مکعب در وسط مستطیل اصلی که هال مرکزی ساختمان را نیز تشکیل میدهد، با شکستن ریتم خطی و یکنواخت توانسته است بسیار ساده اما فوقالعاده متوازن، ساختمانی را طراحی کند که به نوعی اولین تجربه موفق او در ایران به حساب میآید.
در این ساختمان نقشه طبقه همکلف کاملا متقارن با طبقه اول است و تمام نمای این ساختمان به سبک اصفهان طراحی شده است، به طوری که نمای آجری آن ناخودآگاه انسان را به یاد نمای کلیسای «وانگ» در نزدیکی سیوسه پُل اصفهان میاندازد.
«مارکف» به دلیل اشراف به معماری اسلامی و شیوههای سُنتی احداث بناهای ایرانی؛ آجر، سنگ، کاشی و گچ را به عنوان ابزار اصلی معماری خود انتخاب میکند به طوری که در بناهای اینچُنینی، آجرهای خشتی او به آجر «مارکوفی» مشهور میشود.
آجر به عنوان یکی از مصالح اصلی این ساختمان، حتی در تزئینات و در کنار پَس و پیش شدن اَحجام، تقسیمات هندسی بازشوها، اختلاف ارتفاع ورودی و گنبدی که در مرکز ساختمان قرار گرفته است، به نوعی تمام کالبُد بیرونی ساختمان را تشکیل میدهد. کالبُدی که اگر از بالا به آن نگاه شود، شاید بتوان آن را به مانند عقابی تشبیه کرد که بالهای خود را گشوده و آماده پرواز از روی زمین است.
در نمای جنوبی ساختمان مرکزی البرز که شاید به نوعی مهمترین بخش این دبیرستان قدیمی را تشکیل میدهد، ورودی اصلی قرار دارد. ایوانی عَقب نشسته با دو بُرج در طرفین که جان پناههای لبههای بالایی آن شباهت خاصی به قلعههای نظامی دارد و یادآور روحیه نظامی «مارکف» معمار است والبته این اِلمانها در نمای شمالی ساختمان نیز کاملا رعایت شده با این تفاوت که در این قسمت، سینه ساختمان به واسطه دو تورفتگی در طرفین جلو آمده به طوری که کلاهفرنگی خوشرنگ و طلایی عمارت از این بخش بصورت کاملا واضح در تیرس دید تماشگر این عمارت باشکوه است.
اجرای مُقرنسکاریهای آجری با کتیبههای کاشی کاری لاجوردی در بالای ایوان مرکزی و ایوانهای کوچکتر دو بال راست و چپ عمارت، جلوه خاصی به نمای جنوبی این اثر تاریخی داده است. استفاده از کُنگرههای ساده مستطیل شکل در لبه برجهای نما و کشیده شده به دور کُل لبههای بالایی ساختمان، دورنمای خاصی را بین خود نَما و خط آسمان ایجاد کرده است که چشم هر بینندهای را میتواند ساعتها نوازش دهد.
اولین چیزی که در قسمت پایین ساختمان توجهها را به خود جلب میکند، سنگهای «ازاره» یا سنگهای تراش خورده «مثنی» است که در گذشته برای جلوگیری از نفود رطوبت به داخل دیوارها خصوصاً دیوارهای خِشتی و آجری که خاصیت مَکندگی زیاد آب را دارند، استفاده میشده است.
این سنگها که در واقع کُرسی چینی ساختمان دبیرستان البرز را تشکیل میدهد و دور تا دور دیوار ساختمان به ارتفاع تقریباً یک متر را در برگرفته، باعث شده تا بنا هنوز هم بعد از گذشت سالها، استحکام و پایداری خود را حفظ کند. حَک شدن تاریخ 1303 شمسی و 1924 میلادی بر روی یکی از سنگهای «ازاره» در سمت چپ ورودی ساختمان و پیش از بالا رفتن از پلههای اصلی نیز به نوعی گواهی تاریخ ساخت و اتمام این بنای ارزشمند آموزشی است.
در البرز پنجره کور وجود ندارد. در واقع «پنجره» به عنوان یکی از عناصر مهم معماری در همهی جاهای عمارت البرز وجود دارد و مُحصلین این دبیرستان علاوه بر نور دانش و آگاهی معلمان خود به واسطه این پنجرههای دلگشا به غایت از روشنایی خورشید نیز استفاده میکنند.
منبع: ایسنا