بعضی خانهها فقط جایی برای زندگی نیستند؛ روح دارند، نفس میکشند، و با هر جزئیاتشان آدم را به گذشتهای اصیل پرتاب میکنند. خانههایی که دیوارشان قصه دارد، پنجرهشان نگاه دارد، و حتی کلید و پریزشان با ظرافتی طراحی شده که گویی برای لمس شدن، خلق شدهاند.
در دل تهران، خانهای هست به سبک پهلوی اول؛ خانهای که هنوز میشود در حوض کاشیکاریشدهاش انعکاس درختان را دید و صدای شرشر آبش را شنید. معماری این دوران ترکیبی از نظم اروپایی و دلگرمی شرقی بود ترکیبی که نه سرد بود و نه پرزرقوبرق، بلکه «باوقار» بود.
در این خانه، تقارن حرف اول را میزند. حیاط مرکزی با مسیر سنگچینشدهای به حوض فیروزهای میرسد، پنجرهها قدیاند و با شیشههای رنگی قاب شدهاند. دیوارها با گچبریهای نرم تزئین شدهاند، نه اغراقآمیز، بلکه در حدی که لطافت را القا کنند.
اما آنچه بیش از همه دل میبرد، توجه به جزئیات است؛ از دسته درهایی که با نقش گلهای مینایی ساخته شده تا پریزهایی که طرحشان یادآور صنایع دستی ایرانی است.
در این خانه همهچیز معنا دارد، هیچ چیزی اتفاقی نیست. خانهای که نه فقط برای زندگی، بلکه برای «دیدن» ساخته شده. شاید اگر کمی آرامتر زندگی کنیم، هنوز بتوان صدای آب حوض را شنید و از این خانهها یاد گرفت: زیبایی واقعی در جزئیات است.