با توجه به ادعای ترامپ مبنی بر تغییر نام خلیج همیشگی فارس، امروز در چیدانه به سراغ پل ناتمام خلیج فارس رفتهایم؛ اتمام و نامگذاری این پروژه پاسخی محکم به ترامپ خواهد بود.
موضوع اتصال جزیره قشم به سرزمین اصلی اولین بار در سال ۱۳۵۱ توسط دولت وقت مطرح شد و قرار بود یک پل سنگی ۲ کیلومتری از لافت تا بندر پُهل احداث شود. اما تا سال ۱۳۵۴ که استاندار وقت هرمزگان طرح بندر آزاد قشم و اتصال جزیره به سرزمین اصلی را مطرح نمود دیگر خبری از احداث این پل مخابره نشد و بعد از آن هم موضوع مجدداً به فراموشی سپرده شد. بعد از انقلاب و پایان جنگ در سال ۱۳۶۹ قشم به عنوان اولین منطقه آزاد تجاری و صنعتی کشور به تصویب رسید اما باز هم احداث پل خلیج فارس همچنان در حد وعده و وعید باقیماند.
به گزارش تین نیوز به نقل از اقتصاد سر آمد، ۲۳ اسفند ماه ۱۳۸۹ بود که مراسم کلنگ زنی پروژه پل خلیج فارس با حضور محمود احمدی نژاد و مقامات و مدیران وقت هرمزگان برگزار شد اما پس از ۶ سال و در سال ۱۳۹۵ کار ساخت پل خلیج فارس به دلیل عدم تامین مالی متوقف شد. پل خلیج فارس یکی از چهار رکن طرح شبکه جامع ارتباطی خلیج فارس با محوریت و اتکا بر چهار پروژه، بندر، پل، جاده و ریل است.
بعد سالها از آغاز عملیات اجرایی «پل خلیج فارس» میگذرد و این پروژه در وضعیت مناسبی به لحاظ تامین منابع مالی نیست و وعده های داده شده در این رابطه محقق نشده است. پاشنه آشیل پل استراتژیک خلیج فارس در جنوب ایران، تامین منابع مالی است؛ سرعتگیر بزرگی که با وجود وعدههای زیاد مطرح شده، مراحل اجرا و پیشرفت آن به کندی پیش میرود. راه اندازی این پل و اتصال اسکله کاوه قشم (با آبخور عمیقتر از اسکله شهید رجایی) به شبکه ریلی میتوانست ظرفیت پهلوگیری کشتی در بنادر کشور را از کشتیهای ۱۰۰ هزار تنی به ۲۵۰ هزار تنی افزایش دهد و انحصار بندر جبل علی و فجیره امارات را بشکند و ایران را بینیاز از بارگیری مجدد کالاها از امارات و حمل آنها با کشتیهای ۱۰۰ هزار تنی به ایران نماید. از این رو زیان سنگینی به همسایه جنوبی ایران وارد می شد که با خوش خدمتی مدیران خائن داخلی طی ادوار مختلف این مهم محقق نشد. برخی تحلیلگران عامل اصلی عدم احداث این پل را قدرت لابی اماراتیها بر برخی مدیران خائن داخلی میدانند.
گذشته از این، کشتیهای عظیم الجثه باربری که در منطقه تنگه هرمز و خلیج فارس تردد میکنند برای خدمات بندری مانند سوخت گیری، به جای آن که به بنادر ایران مراجعه کنند (که از نظر مسافت نیز مقرون به صرفهتر است) ناچار به بندرهای عربی میروند. این پروسه، یک درآمد دائمی، بدون دردسر و البته فوق العاده را برای اماراتیها رقم زده است و لذا هر اتفاقی که بتواند لطمهای به این «درآمد رویایی» بزند، حکم یک خبر فوق العاده بد را برای آنان خواهد داشت.