این پروژه بدون زمین آغاز شد. کارفرما که آن زمان در آپارتمان کوچکی در مرکز توکیو زندگی میکرد، به دنبال امکان رفتوآمد روزانه بود. ایده این بود که زمینی کمابیش بزرگ در فاصلهی یک ساعت با قطار از توکیو پیدا شود. معمار به عنوان مشاور استخدام شد تا مطمئن شود مکان منتخب ارزش کاری خلاقانه دارد. آنها با هم از چندین زمین در کاماکورا بازدید کردند. اما هفتهها ناکامی ادامه یافت؛ زمینها یا خیلی کوچک بودند یا بیش از حد گران یا هر دو. در نهایت هیچکدام به نتیجه نرسید.
معمار پروژه میگوید: «درست مطابق آمار هواشناسی، دو بازدید اول تجربههایی کاملاً متفاوت بود. منطقهی آماگی در ارتفاع ۹۰۰ متری از سطح دریا قرار دارد. پس از رانندگی در مسیر پرپیچوخم جنگل کوهستانی، به نقطهی دسترسی زمین در بالاترین بخش جنوبی آن رسیدیم، پس از آنکه ناخواسته از مرز شمالشرقی زمین، ۳۴ متر پایینتر، عبور کرده بودیم.»
با پایین رفتن از مسیری باریک به فضایی باز رسیدیم که مالک قبلی در مرکز زمین ایجاد کرده بود. آسمان بیابر و چشمانداز پیشرو نفسگیر بود. در مرکز پانورامای ۱۲۰ درجهای، دو کوه دیده میشدند.
بار دوم که چند هفته بعد بازگشتیم، زمین را به سختی پیدا کردیم. حتی شکافی که به چشمانداز باز میشد، در مه غلیظ ناپدید شده بود. در آن هوا نه پانوراما بود و نه فضای باز. حتی نزدیکترین درختان هم دیده نمیشدند. آیا آگاهی از حضور تمام آن چشمانداز در دل مه خاکستری، آن را از دفعه پیش زیباتر نمیکرد؟
کارفرما یک مجموعهدار هنری مینیمالیست است. بزرگترین اثر هنری که تازه خریده، همین زمین است: پسزمینهای همواره در حال تغییر از طبیعت! معماری در اینجا تنها باید طبیعت را در آغوش بگیرد و در عین حال از سازه دربرابر عناصر و شیب محافظت کند. انتخاب این زمین بیانگر چیزیست که او بارها گفته: او عاشق فضای بیرون است. بنابراین، شرح کار بسیار ساده شد: نه اتاقهایی جدا در خانهای بسته، بلکه فضایی سیال و باز و درآمیخته با طبیعت!
ما یک «ترکیب سنگ-سقف» پیشنهاد دادیم. گویی کسی درون سنگ بزرگی را تراشیده و به دلیلی عجیب، سطح بالای آن را با دقت به شکل سقفی کلاسیک تراشیده است. ویلای T همزمان هم باز است و هم محکم. فرم سقف هم از قوانین محلی (سقف شیبدار) پیروی میکند و هم از شیب طبیعی زمین. به شکلی عجیب، این دو سطح شیبدار موجب میشوند خانه هم بخشی از کوه به نظر برسد و هم متمایز باشد.
از هیچکدام از جادهها ویلای T دیده نمیشود. ورودی زمین از مرتفعترین بخش جنوبی است. وقتی از مسیر باریک پایین میرویم، روزنههایی میان شاخوبرگها بهتدریج سقف را آشکار میکنند تا سطح سنگیاش قابللمس شود. مسیر گرد خانه میچرخد. آنچه مانند سنگی عظیم به نظر میرسید، درونش کاملاً توخالی است: فضایی پیوسته و سفید که بهنرمی با دیوارهای نازکی سازمان یافته که به سقف نمیرسند و تنها ادامهی بازی «پیش و پس» جنگل بیرون هستند. ایستادن درون این سنگ تراشیدهشده، سبکی بیپایان بیرون را برجستهتر میکند؛ حتی بیشتر، وقتی همه چیز در مه اسرارآمیز فرو رفته است.
منبع:فرادید