اگر دهه هشتادی هستی، احتمالاً دیدن این ویدیو یکهو پرتت میکند وسط اتاق کودکیات؛ جایی که همهچیز آشناست، حتی اگر سالها از آن فاصله گرفته باشی. اتاقهایی با تختهای ساده، قفسههایی که تقریباً در همه خانهها پیدا میشد، دیوارهایی پر از برچسب یا پوستر، و فضایی که بیشتر از آنکه «طراحیشده» باشد، زندگیشده بود.
واقعیت این است که اتاق خواب دهه هشتادیها بدون هماهنگی قبلی، شبیه هم از آب درآمده بود. همان قفسههای معروف که هم کتاب تویش جا میگرفت، هم عروسک، هم ماشین اسباببازی و هم خرتوپرتهایی که فقط خودمان میدانستیم چیست. همان چیدمانهایی که نه ترند بودند، نه اینستاگرامی؛ اما کاملاً واقعی و صمیمی. این ویدیو دقیقاً همان حس را زنده میکند؛ حس زمانی که اتاق خواب فقط یک فضا نبود، پناهگاه بود. جایی برای خیالبافی، بازی، نقاشی روی کاغذهای مچالهشده و شبهایی که با چراغ خواب به دیوار خیره میشدیم. شاید امروز به آن قفسهها بخندیم، اما حقیقت این است که بخشی از حافظه جمعی ما همانجاست؛ در چیدمانهای ساده، بیادعا و تکرارشونده.