در کوچه پس کوچههای بافت تاریخی شهر شیراز (محله سنگ سیاه) در جست و جوی جایی برای زیستن با دوگانگیهایی رو به رو میشویم.
این دوگانگیها میان رابطهی نسل امروز و نسل دیروز انسان، میان رابطهی خانهای برای حال و بستری از جنس گذشته (رابطهی معماری با بافت) و در نهایت دوگانگیهای در روابط مابین فضاهای معماری نمایان میشوند. لذا مسئله این است که چگونه میتوان در میان این دو بودنها جای برای زیست فراهم ساخت،؛ که چیزی باشد از جنس هم این و هم آن و در عین حال که اتصال دهنده است، حیثیت انفصالی نیز داشته باشد.
برای دست یابی به چنین همنشینی میان دوگانگیها میتوان به سراغ «مفصل» رفت. هنگامی که به مفهوم مفصل در معماری میاندیشیم، طیف گستردهای از انواع مصداقهای آن در ذهن مجسم میشود؛ از یک شیء کوچک نظیر لولا گرفته تا یک فضای بزرگ معماری نظیر هشتی؛ از اتصال و کنار هم قرارگیری ماده و مصالح و رنگ گرفته تا مفاهیمی به گستردگی فضا.
به عبارت بهتر، مفصل در معماری از کوچکترین جزئیات موجود در ساختمان تا کاملترین فضای یک بنا را شامل میشود. در یک نگاه جامع، حتی میتوان یک بنای کامل را در حکم یک مفصل دید. این بنا توسط علی ذبیحی و هادی هاشمی طراحی شده است.