Chidaneh.com placeholder image

شش راز سر به مهر درباره کلوپ مدرن «رشت 29»

به قلم: علیرضا باقرپور

دهه‌های 1340 و 1350 را دوره‌ی مدرنیزاسیون ایران می‌دانند. روزهایی که فضای هنری ایران هم تغییرات فراوانی کرد. برگزاری جشن هنر شیراز، افتتاح موزه‌ی هنرهای معاصر، افتتاح دانشکده‌ی هنرهای تزئینی، افتتاح گالری سیحون و بعد از آن گالری‌های بورگز، زند، سامان، مس و صبا، همه در این دوره اتفاق افتادند. در چنین دورانی، جامعه‌ی هنری نیازمند فضایی بود تا اعضایش بتوانند گعده‌های هنری تشکیل بدهند و تجربه‌های خود را با هم به اشتراک بگذارند؛ همان‌طور که «کافه نادری» از سال‌ها قبل به چنین پاتوقی برای چهره‌های ادبی تبدیل شده بود.

کلوپ خصوصی «رشت 29» در چنین فضایی متولد شد. کانون هنری گرمی که قرار بود نقش کافه نادری را برای جامعه‌ی هنرمندان میانه‌ی دهه‌ی 1340 داشته باشد. باشگاه فعالی که در زمان حیات، محل رفت‌وآمد شاعرانی مثل احمدرضا احمدی، نادر نادرپور، یدالله رویایی، اسماعیل شاهرودی، بیژن الهی، رضا براهنی، هنرمندانی مثل مسعود عربشاهی، صادق چوبک، منصوره حسینی، فرامرز پیل‌آرام، سهراب سپهری، بهجت صدر، صادق تبریزی، منیر فرمانفرمایان و لیلی متین دفتری و فیلم‌سازانی مثل ابراهیم گلستان و کامران شیردل بود. جایی که اگرچه رسما یک گالری نبود، اما بارها آثار اعضایش در فضاهای عمومی این کلوپ به نمایش درآمد و میزبان مهمانی‌های بعد از افتتاحیه‌ی گالری‌های هنرمندان عضو آن بود. کلوپی که با اینکه عمر کوتاهی داشت، اما بستر اتفاقات جدیدی در زمان خود بود. در ادامه مطلبی که به کوشش صفحه اینستاگرامی جعبه گردآوری شده است را می‌خوانید.

چوب و هنر

1- جایی برای گعده‌های هنری

سال 1345 کامران دیبا و پرویز تناولی که تازه از آمریکا برگشته بودند اغلب همراه رکسانا صبا (دختر ابوالحسن صبا)، جمع می‌شدند تا در مورد هنر گپ بزنند. آن روزها د دیبا یک دفتر معماری به سبک باوهاوس در پلاک 29 خیابان ،رشت، شمال دانشگاه پلی تکنیک افتتاح کرده بود دفتر معماری دیبا در طبقه سوم این ساختمان بود. همان جایی که طراحی موزه ی هنرهای معاصر و پارک شفق را هم انجام داد. دیبا پیشنهاد کرد طبقه ی دوم این ساختمان سه طبقه را به عنوان یک کلوپ افتتاح کنند؛ جایی برای گعده های هنری در روزهایی که جنبشهای هنری از جمله جنبش سقاخانه در ایران در حال شکل گیری بودند.

«برای افتتاح کلوپ باید مجوز میگرفتیم کامران نمیخواست به نام او باشد و از آنجایی که ، من به عنوان در موقعیتی نبودم که آن را دریافت کنم از خانم رکسانا صبا خواستیم مجوز را به نام خودش بگیرد. قرار بر این شد که هر کدام به اندازه 33 درصد از آن سهم بگیریم رکسانا برای آماده سازی اولیه ی کلوپ زمین خود را در سعدآباد فروخت من وام گرفتم و در مجموع حدود صد هزار تومان برای بازسازی و طراحی داخلی هزینه کردیم»

پرویز تناولی، مجسمه ساز و موسس کلوپ رشت 29

2- کلوپ آماده میشود کارت عضویت کلوپ

موسسان کلوپ برای تهیهی مبلمان قهوه خانه ای سنتی به شاه عبدالعظیم رفتند و در سفری به قزوین در و پنجره های قدیمی کلوپ را تهیه کردند فضای کلوپ از یک بار U شکل یک آشپزخانه یک فضای استراحت و یک فضای ناهارخوری عمومی تشکیل میشد و دیوارهایش را با سفال روشن و پنجره های شیشه ای رنگی پوشانده بودند. کارتهای عضویتی هم برای اعضای کلوپ طراحی شد تا از ورود افراد متفرقه جلوگیری کنند و یک نگهبان هم همیشه جلوی در بود.

«تقریبا در همان زمان، کامران با «کیوان خسروانی»، معمار و طراح آشنا شد و به او پیشنهاد داد از طبقه ی اول برای افتتاح اولین بوتیک لباس مردانه در تهران استفاده کند. کیوان همراه با شریکش «بیژن پاکزاد» الگانت 27» را افتتاح کرد اما کمتر از دو سال بعد به خیابان بهار نقل مکان کرد و فروشگاه دیگری به نام «نامبر وان» تاسیس کرد. سالها بعد بیژن به ایالات متحده رفت و برند طراحی لباس خود را راه اندازی کرد.»

جمشید تناولی مدیر کلوپ رشت 29

3- واحد پول: اثر هنری

رستوران کلوپ برای ناهار و شام با غذاهای ایرانی و خارجی از مهمانانش پذیرایی میکرد. یک آشپز برای این کار استخدام شده بود اما اگر هنرمندی علاقه مند آشپزی کند برای بقیه آشپزی میکرد کارل اشلامینگر مجسمه ساز آلمانی که آن روزها در دانشکده ی هنرهای زیبا تدریس میکرد یکی از این هنرمندان علاقه مند به آشپزی بود. با اینکه غذاهای کلوپ گران نبود، بعضی از هنرمندان آثارشان را به عنوان هزینه های رستوران و بار به کلوپ اهدا می کردند؛ ایده ای که تناولی از دوران حضورش در میلان به خاطر سپرده بود.

رشت 29 هر شب میزبان زنان و مردان هنرمند، شاعر، موزیسین و فیلم سازی بود که گفت و گوهایشان گاهی تا ساعات اولیه صبح طول میکشید و اغلب منجر به اتفاقات فردی و جمعی هنری میشد.

4- کلوپی با تنوع شهر فرنگ

به خاطر علائق موسیقایی متنوع ،اعضا موسیقیهایی مثل جنیس جاپلین بیتلز و سوپریمز به اندازه ی فرانک سیناترا، لد زپلین و رولینگ استونز بی وقفه در فضای کلوپ پخش میشدند این موسیقی متن غربی گه گاه توسط نوازندگان خیابانی ایرانی که به ؟ باشگاه دعوت میشدند قطع میشد شاعرانی مثل اسماعیل شاهرودی یدالله رویایی و پرویز اسلامپور گاهی از نردبان چوبی سالن اصلی بالا میرفتند و اشعار خود را می‌خواندند. نمایش فیلمهای تجربی توسط هژیر داریوش، جلال مقدم و داریوش مهرجویی هم در کلوپ برقرار بود دیبا و تناولی گاهی گاریهای شهر فرنگ را داخل ساختمان می‌آوردند و گاهی هم از هیپی‌های در حال سفر دعوت می‌کردند تا در ازای دریافت غذا و مقداری پول آهنگهای محلی بنوازند.

5- حراجی به وسعت کلوپ

رشت 29 به همان اندازه که محلی برای دیدار هنرمندان داخلی و خارجی بود نقش تسهیلگر را هم در بازار هنر نوظهور تهران داشت. موسسان کافه از هنرمندان میخواستند پنجشنبه ها آثار کوچکترشان را بیاورند و یک فروش خیابانی در پیاده رو بیرون باشگاه برگزار کنند این کلوپ میزبان اولین حراج هنرهای معاصر ایران هم بود. حراج شامل کارهایی از هنرمندان مطرح و نوظهور آن زمان مثل مسعود عربشاهی و فرامرز پیل آرام بود. بیشتر آثار برای تزیین ادارات دولتی خریداری شد و تمام عواید آن در اختیار هنرمندان قرار گرفت.

6- باشگاهی که نیست

دیبا پس از مدتی دفترش را از خیابان رشت به یوسف آباد منتقل کرد. بعد از آن فضای دفترش را به عنوان استودیو در اختیار هنرمندانی مثل حسین ،زنده ،رودی، قاسم حاجی زاده و همچنین به عنوان فضای تمرین در اختیار یک گروه تئاتر تجربی میگذاشت کلوپ رشت 29 که سال 1345 افتتاح شده بود پس از سه سال فعالیت به دلیل مشکلات مالی و مشغله های شغلی مالکانش تعطیل شد.

در همین ارتباط بخوانید: 

درباره هتل میامی؛ جایی که از تمام رازهای گوگوش با خبر است

ماجرای محبوب‌ترین پاتوق تهران با حضور ابی، فرهاد و شهرام

واتس‌اپ تلگرام

دیدگاه کاربران

ثبت دیدگاه