فیلم شطرنج باد اثر مغفول مانده و کمتر مورد توجه قرار گرفته محمدرضا اصلانی را از نظر تاثیرگذاری و اهمیت در تاریخ سینمای ایران، میتوان و باید در کنار آثاری همچون شازده احتجاب، ساخته بهمن فرمان آرا و طلسم داریوش فرهنگ و البته پرده آخر واروژ کریم مسیحی قرار داد. فیلم شطرنج باد که محصول سال ۱۳۵۵ خورشیدی است در همان سال تولید و اکرانش از سوی مخاطبان و حتی منتقدان بایکوت شد و به دلیل روایت نه چندان متعارف و درهم پیچیدهاش، نقدهای منفی بسیاری را باعث شد.
فیلم حتی مجال دیده شدن روی پرده را نیافت و نزدیک به ۳ دهه هیچ سخنی از آن به میان نیامد. بعدتر بود که در موزه هنرهای معاصر تهران به نمایش درآمد و در سالهای بعد به واسطه تلاش «بنیاد فیلم مارتین اسکورسیزی» و «سینماتک بولونیا»ی ایتالیا نسخه ترمیم شدهای از فیلم آماده و منتشر شد. فیلم شطرنج باد از نظر کیفیت بصری و شیوه استفاده از دوربین و سر و شکل دادن به میزانسن و طراحی صحنه و البته بازی و همچنین تلاشهایش برای شکلی بدیع از روایت در سینمای ایران، کاملا قابل ارجاع و بررسی است. بهطور قطع میتوان گفت این فیلم به وضوح از زمانه خودش پیشروتر و با کیفیتتر بوده است.
کافی است قاببندیهای چشمنواز و در عین حال در خدمت فیلمِ این اثر را مدنظر داشته باشیم. کافی است به کارکرد سکانسهای تکرارشونده رختشورها کنار حوض خانه توجه کنیم. کافی است شکل نورپردازی و حرکت دوربین و البته شیوه چیدمان نماها در داخل عمارت و حتی سرداب را دقیقتر بررسی و با آثار غالب همان سالهای سینمای ایران و حتی جهان مقایسه کنیم. حقیقتا فیلم از نظر کیفیت اجرای بازیگران و کارگردانی و مجموع ویژگیهای بصری در حد آثار شاخص سینمای جهان ظاهر شده است. کافی است به بازی به اندازه و مسلط و آگاهانه زنده یاد «فخری خوروش» در فیلم دقت کنیم تا ظرایف و ریزهکاریهای اجرایی او در نقش یک شازده خانوم علیل اما فعال در داستان را کشف کرده و از آن لذت ببریم.