خانه عزیز سیدخندان، به یادت می‌مانم، تو از من آدم ساختی

خانه عزیز سیدخندان، به یادت می‌مانم، تو از من آدم ساختی

خانه‌ها فقط چهاردیواری نیستند؛ هرکدام‌شان خاطره‌ای از ما را در خود نگه می‌دارند.
بعضی خانه‌ها بوی آغاز می‌دهند، بعضی بوی پایان. بعضی پر از صدا و هیاهوی زندگی‌اند، بعضی سکوتی دارند که آدم را به خودش برمی‌گرداند. هر خانه‌ای چیزی از ما را می‌سازد و چیزی را با خودش می‌برد. شاید برای همین است که دل‌کندن از بعضی خانه‌ها، شبیه دل‌کندن از بخشی از خودمان است.

تابلو فرش ریحان

کاربری در اینستاگرام با اشتراگ گذاشتن تجربه خود نوشت: من با یک چمدان به تهران آمدم. سال ۹۷، از ترمینال جنوب. چمدانی که کامل هم پر نبود. یک سال در بدترین خوابگاه دنیا زنده ماندم، با بدترین هم‌اتاقی‌ها، جز پیمان… پسر کرمانشاهی‌ای که با هم چاووشی گوش می‌کردیم.

تا اینکه یک شب تصمیم گرفتم: یا باید برگردم شهر خودم، یا خونه‌ای برای خودم پیدا کنم. سه هفته بعد، در اوج ناامیدی، خونه‌ای در سیدخندان پیدا کردم.
اون خونه شد پناه من برای پنج سال. جایی که درش بزرگ شدم، عوض شدم، عاشق شدم، نوشتم، گریه کردم، پختم، رقصیدم و هزاربار مردم و زنده شدم.

به یادت می‌مانم، خانه‌ی سیدخندان. تو از من آدم ساختی.


دیدگاه کاربران

ثبت دیدگاه