خانههای سنتی ایرانی، چیزی فراتر از یک بنا هستند؛ آنها قصهای از فرهنگ، تاریخ و خاطره جمعی ما را در دل خود جا دادهاند. هر حوض فیروزهای، هر ارسی رنگی و هر نقش ترمهای یادآور هویتی است که با هنر و عشق درهم تنیده شده است. معماری سنتی ایران بهویژه در شهرهایی همچون شیراز، همواره الهامبخش هنرمندان و فیلمسازانی بوده که به دنبال فضایی اصیل و شاعرانه میگردند.
یکی از این نمونهها، خانهای است که در سریال سووشون مورد استفاده قرار گرفت؛ خانهای اصیل در شیراز که تبدیل به لوکیشن خاطرهانگیز قصه عشق میلاد کیمرام و بهنوش طباطبایی شد. این خانه با ایوانهای بلند و ستونهای تراشخوردهاش، حوض مرکزی و درختان بهارنارنجی که عطرشان در فضا میپیچد، جلوهای ناب از معماری ایرانی به نمایش میگذارد.
در فضای داخلی، پشتیهای رنگی، پارچههای ترمه، فرشهای دستباف و دیوارهایی با طاقچههای پر از سماور و ظروف مسی، بیننده را بیاختیار به دل روستاها و خانههای مادربزرگها میبرد. تصویری که بیشتر شبیه یک نقاشی زنده است تا یک صحنه سریال.
این خانه نه تنها بستری برای روایت قصهای عاشقانه شد، بلکه خود بهتنهایی روایتی از عشق ایرانی است؛ عشقی که در معماری، رنگها و جزئیات اصیل خانههای سنتی جاری است. شاید به همین دلیل است که بینندگان، سکانسهای عاشقانه این سریال را تنها بهعنوان یک صحنه نمیبینند، بلکه آن را با تمام وجود حس میکنند؛ چرا که خانه، خود بخشی از داستان شده است.