امروز در چیدانه به سراغ یکی از نوستالژیکترین فیلمهای سینمای ایران رفتهایم؛ فیلم سازش. داستان فیلم با همه تلخیها و پیچیدگیهایش، در لوکیشنهایی روایت میشود که هنوز هم دکور و جزئیاتشان برای اهل هنر و معماری جذاب است.
جواد جوان آس و پاسی است که به دختری بنام بتول علاقمند است و مادرش بیمار است جواد برای هزینه بیماری مادر بتول قصد دزدی از خانه زنی بنام زیبا را دارد. در آنجا متوجه رابطه این و آقایی بنام خلایق میشود که رئیس انجمن محل است، جواد تصمیم میگیرد بهجای دزدی از خلایق اخاذی کند. روز بعد جواد به خانه خلایق میرود و در خواستش را مطرح میکند. خلایق که از همسرش حساب زیادی میبرد مجبور به دادن باج میشود. عاقبت جواد رئیس انجمن میشود و نامزد خود بتول را از یاد میبرد.
خانههای فیلم «سازش» تصویری از لوکس بودن در چند دهه پیش را به نمایش میگذارند. کاغذدیواریهای طرحدار، مبلمان کلاسیک با چوبهای براق، آباژورهای بزرگ و پردههای سنگین مخملی، همه جزئیاتی هستند که آن زمان نشانهای از تجمل و جایگاه اجتماعی به حساب میآمدند. حتی نحوه چیدمان مبلمان در پذیراییها، پر از دقت و وسواس بود؛ چیزی که بهخوبی با قصه و شخصیتهای فیلم گره خورده است.
تماشای دوباره «سازش» فقط دیدن یک روایت اجتماعی نیست، بلکه فرصتی است برای سفر به گذشته و لمس معماری داخلی خانههایی که روزی لوکس محسوب میشدند. خانههایی که با کاغذدیواریهای گلدار، میزهای بزرگ و لوسترهای کریستالی، تصویری از آرزوهای یک نسل را ساختهاند.