وقتی از کنار گلفروشی «کاملیا» میگذری، حس میکنی ناخواسته قدم گذاشتهای در کوچهای از خاطرات دور.
ریسههای برق قرمز که دور شیشهها پیچیدهاند، نور گرم و صمیمیشان را روی چهره گلها میپاشند و تو را به یاد جشنهای کوچک قدیمی میاندازند. فونت تابلو، آن فونت خاص انگار از دههای دیگر آمده تا به تو یادآوری کند که زیبایی همیشه در سادگی و صمیمیت بوده است.
داخل که میشوی، عطر رزهای تازه با بوی ملایم داوودیها در هوا آمیخته و ترکیبی میسازد که بیشتر از یک رایحه است؛ یک خاطره است. اینجا گلها فقط برای فروش نیستند، هر شاخه روایتی دارد؛ از روزهای شاد تا بغضهای بیصدا. شاید به همین دلیل است که کاملیا، برای بسیاری نه یک مغازه، که پناهی برای برگشتن به لحظههاییست که دیگر تکرار نمیشوند.
منبع:niiilgooon