سرنوشت یک موتور سیکلت؛ از کف خیابان تا سردر کارخانه

سرنوشت یک موتور سیکلت؛ از کف خیابان تا سردر کارخانه

گاهی موفقیت فقط در برج‌ها و کارخانه‌های عظیم خلاصه نمی‌شود؛ گاهی در یک یادگاری ساده، می‌توان تمام مسیر سخت و پرچالش یک زندگی را دید. داستان این کارخانه‌دار هم از همان دست است. مردی که روزگاری با یک موتور ساده در خیابان‌های شهر مرغ می‌فروخت، امروز صاحب یکی از بزرگ‌ترین کارخانه‌های کشور است. اما نکته جالب نه کارخانه است و نه ماشین‌آلات مدرنش، بلکه همان موتوری است که حالا در یک قاب شیشه‌ای با حاشیه طلایی، درست وسط کارخانه نصب شده است.

این قاب فقط یک وسیله قدیمی نیست؛ نماد مسیری است که از سختی و تلاش شروع شد و به اوج رسید. شیشه شفاف آن، مثل آینه‌ای است که گذشته را بی‌پرده نشان می‌دهد و حاشیه طلایی‌اش یادآور ارزشی است که تلاش و صبر برای او داشته است. هر کارگر و بازدیدکننده‌ای که از کنار این قاب می‌گذرد، می‌داند که پشت شکوه و عظمت امروز، سال‌ها زحمت و خاک‌خوری خوابیده است.

دوربین


دیدگاه کاربران

ثبت دیدگاه