Chidaneh.com placeholder image

معماری فانکشنال، برتری عملکرد نسبت به فرم

معماری فانکشنال یک نظریه است که می گوید ساختمان ها باید بر اساس عملکردشان طراحی شوند. در اوایل دهه 1900، فانکشنال به عنوان یک نیاز برای طراحی ساختمان بهتر برای مردم از نظر عملکرد گرایی یک فضا ظاهر شد. این نظریه ایده طراحی عناصر تزئینی و زینتی را به عنوان شکلی از بیان هنری معمار، به شدت نادیده گرفت. بسیاری از معماران آن زمان اظهار داشتند که هر تزئینی باید فقط اجزای اساسی یک ساختمان باشد و عملکرد بر تزئینات ظاهری  در معماری فانکشنال ارجعیت قطعی یافت.

دیدگاه های معماری فانکشنال 

در وهله ی مقدماتی که با رویکرد نخست مطرح می شود این بحث پیش کشیده می شود که اگر یک بنا پاسخگوی احتیاجات و نیازهای ساختاریِ ساکنانش باشد، آن‌گاه وجه هنری آن نیز خود به خود متجلی خواهد شد. نمود این دیدگاه را می توان در این گفته ی لوییس سالیوان یافت که شکل پیرو کارکرد است. اما در وهله ی بعدی معماری فانکشنال که با رویکرد دوم آغاز می شود تنها محاسبه ی مورد نظر در ساختار یک بنا سنجش تناسب آن برای تحقق کاربردش است. این دیدگاه را لوکوربوزیه این گونه بیان می کند: یک خانه دستگاهی برای زندگی کردن در آن است.

سرویس خواب بالسا
سرویس خواب بالسا

معماری فانکشنال مقدماتی و متاخر 

در کارکردگرایی مقدماتی، معماری در ردیف هنرهای کاربردی قرار گرفته و معماران از بناهای متعلق به سنت بومی، نظیر کاروانسراها و خانه های روستایی الهام می گرفتند؛ اما در کارکردگرایی متأخر، معماری یک علم دانسته شده و معماران از آثار مهندسان نظیر پل ها و کارخانه ها ایده می گیرند. با این حال، این هر دو رویکرد به ساختارهای کاربردی نظر داشته و در این هر دو می توان غیاب آرایه‌پردازی‌های غیر ضروری را مشاهده کرد. از این رو معماران فانکشنال می کوشند تا به آثار خود ظاهری صریح و بی پیرایه ببخشند و این رویه گاه تا به خلق بناهایی منجر می شود که در آن ها نظم و صراحت بیان هنری ظاهراً حتی بر وجه کاربردی بنا نیز غالب می شود.

تاریخچه معماری فانکشنال

با این حال، تاریخچه معماری فانکشنال به قرن 1 قبل از میلاد برمی گردد. معمار رومی ویتروویوس این نظریه را مورد بررسی قرار داد که بناها باید سه جنبه را برآورده کنند: سودمندی، ثبات و زیبایی. در دهه 1900، معماران شروع به دلالت بر هر یک از جنبه ها کردند و مورد بررسی و اجرا قرار گرفت و به مراتب نظریه معماری فانکشنال با گذشت زمان اصلاح شد.

شروع معماری فانکشنال

در سال 1896، لوئیس سالیوان، معمار سرشناس شیکاگویی عبارت «فرم از عملکرد پیروی می کند» را بیان کرد. این ایده دهه ها بعد در آثار معماری و طراحی در قالب سبک کارکردگرایی ظهور پیدا کرد. در حد فاصل دو جنگ جهانی به ویژه سال های پایانی دهه سی قرن بیستم میلادی یعنی 1927 به بعد، بحران شدید بورس جهانی باعث شد تا معماران در مواد اولیه ساختمان‌ ها مانند بتن و آجر و باقی مواد لازم صرفه جویی لازم را به عمل آورند. این موضوع یکی از دلایل ظهور علنی سبک کارکردگرایی در معماری بود. سبکی که از ظواهر چشم پوشی می کند و بیشتر به کارایی اهمیت می دهد. این سبک دو دهه بعدتر در طراحی محصول و مبلمان نیز تجلی یافت. دیتر رمس به عنوان یکی از مطرح ترین طراحان صنعتی سبک کارکردگرایی شناخته می شود. در ادامه با ویژگی های این سبک آشنا می شویم.

جغرافیای معماری فانکشنال

در اسکاندیناوی معماران مدرن طرح‌ ها و ایده‌ های خود درباره معماری فانکشنال را جمع آوری و مانیفستی تدوین کردند. از این جهت اسم کارکردگرایی به کشورهای این منطقه گره خورده است. چکسلواکی نیز از خاستگاه های سبک معماری فانکشنال  به شمار می رود. نمونه‌های معماری زیادی در این کشور به چشم می‌ خورد. همچون ویلای توگندات (Villa Tugendhat‎) در برنو که میس ون در روهه آن را در سال 1928 طراحی کرد. همچنین ویلای مولر در پراگ که اثر آدولف لوس است و در سال 1930 طراحی شده. ساختمان های آپارتمانی، بلوک های اداری، فروشگاه ها و فضاهای داخلی زیادی در چکسلواکی ساخته شده اند که از منابع مهم سبک معماری فانکشنال هستند.

ساختمان Wainwright، نمونه بارز معماری فانکشنال

اصل تبعیت فرم از کارکرد  معماری فانکشنال نیز نخستین بار در سال 1896 توسط سالیوان در مقاله ای با عنوان «بررسی هنری یک ساختمان اداری بلند» معرفی گردید. ساختمان Wainwright ، به این ایده اشاره دارد که طراحی بیرونی یک ساختمان بلند باید عملکردهای فضاهای داخلی را منعکس کند. در اواخر قرن نوزدهم، زمانی که فناوری و اقتصاد با سرعت زیادی در حال تغییر بود و نیاز به ایجاد یک سبک جدید بود، سالیوان این ایده را مطرح کرد که عملکردهای داخل ساختمان ها باید شکل بیرونی را شکل دهند. بنابراین، در این ساختمان اداری، وی با طراحی هر فضا، هر ستون و هر اینچ ارتفاع از آن بر عمودی بودن ساختار تاکید دارد تا مفهوم آن را بهترین حالت نمایش دهد. الگوهای ارگانیک روی نما نشان دهنده احترام عمیق او به اشکال ارگانیک در طبیعت است. او معتقد بود که این اشکال بیانگر زندگی درونی است و قانون طبیعت است و باید در معماری رعایت شود.

پاوین بارسلونا، نمونه معماری فانکشنال

مثالی که دلالت بر کارکردگرایی در رابطه با زیبایی ساده و استفاده از مواد اولیه در معماری فانکشنال دارد، پاوین بارسلونا است. لودویگ میس ون در روهه، پاوین را به سبک مینیمالیستی طراحی کرد که عاری از هر گونه تزئینات است تا اهمیت عناصر کاربردی را در یک فضا نشان دهد و “ماهیت واقعی معماری" را آشکار کند.پلان آزاد با دیوارهای کمتر و باز بودن فضاها ، مرز بین فضاهای داخلی و نمای بیرونی را محو می کند. او همچنین خلوص مواد مورد استفاده – سنگ مرمر، تراورتن، فولاد و کروم، شیشه را برای ایجاد یک محیط آرام حفظ کرد. او معماری فانکشنال را در قالب دیدگاه هایی درباره آنچه چشم انسان در این پاوین می بیند، وارد کرد تا تجربه بصری جدید را به کاربران در این بنا ارائه دهد.

ویلا ساوا، نمونه معماری فانکشنال

لوکوربوزیه ویلا ساوا را طراحی کرد که نمایانگر ساختاری شبیه ماشین بود تا نوآوری تکنولوژیکی معماری آن زمان را تصدیق کند. خطوط تمیز و مینیمالیسم به جای تزئین و توجه به ظواهر با توجه به معماری فانکشنال در آن طراحی شده است. هر قسمت از ساختمان فقط برای نیازها طراحی شده است زیرا لوکوربوزیه ایده “شکل به دنبال عملکرد" ​​را دنبال می کند. او همچنین استراتژی های خود را در زمینه معماری فانکشنال به کار برد که نشان دهنده گفته های او – “خانه یک ماشین برای زندگی است" می باشد.

باهاوس، سبکی در معماری فانکشنال

باهاوس نام یک مکتب معماری است که از نام مدرسه هنر و معماری باهاوس در آلمان گرفته شده است. این مدرسه معماری که از سال 1919 تا 1933 فعالیت می کرده است، پیشگام مدرنیسم در معماری بود و دستاوردهای آن هنوز نیز در رشته های هنر و معماری به دانشجویان تدریس می شود. ساختمان و کارگاه های این مدرسه در دو شهر دسائو و وایمار آلمان از سال 1996 در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است.

برنامه ریزان مدرسه باهاوس هنرهای زیبا را از صنایع دستی کاربردی ممتاز و متفاوت نمی دانستند و بر این باور بودند که هنر و معماری مدرن باید پاسخگوی نیازها و اقتضائات جامعه صنعتی مدرن باشد و طراحی خوب باید از عهده آزمون های زیباشناختی و مهندسی برآید. ویژگی عمده سبک باهاوس تکیه هر چه بیشتر بر فانکشنال، بهره گیری بهینه از خواص مواد و مصالح صنعتی، احتراز از تزئینات تجملی در نمای ساختمان ها و فرآورده های صنعتی بود. دستیابی به نوعی هماهنگی بین ضرورت های کارکردی و کیفیت زیباشناختی، خوش ساختی و خوش ترکیبی محصولات صنعتی از دیگر اهداف موسسان مدرسه باهاوس و گامی بزرگی در معماری فانکشنال بوده است.

نتیجه گیری 

معماری فانکشنال به عنوان یک نظریه مدرن در صنعت معماری به شمار می رود که در آن عملکرد و کاربری ساختمان نسبت به ظواهر و تزئینات ظاهری اهمیت بیشتری داشته و رکن مهم است. در این سبک سادگی ظاهر و ماشینی و عملکردی بودن ساختمان از اولویت برخوردار است. در این سبک معماران بسیار فعالیت داشته که از اساسی ترین سازه های بنیانگذار این سبک معماری فانکشنال در این مقاله نام برده شده و به آن پرداختیم .

جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانید در مجله چیدانه بخش  اطلاعات معماری مراجعه فرمایید.

مطالب مرتبط:

 

 

 

 

 

 

متخصصان چیدانه

مشاهده بیشتر

دیدگاه کاربران

ثبت دیدگاه