فیلم «یکی از ما دو نفر» به نویسندگی و کارگردانی تهمینه میلانی و محصول سال 1389 است. این فیلم مانند بسیاری از آثار خانم میلانی به بررسی دغدغه و روابط بین جوانان و بیان مشکلات زنان جامعه میپردازد. فیلم «یکی از ما دو نفر» فیلمی ساده و فانتزی است و اگرچه حاوی پیامهای اخلاقی هشدارآمیز به جوانان دهه هشتاد و البته جوانان امروز است اما از پیچیدگی خاصی برخوردار نیست و به راحتی و با صراحت بیان حرفش را میزند. برای میلانی سینما ابزار است، ابزاری برای آگاهبخشی به جامعه نسبت به مسائل و مشکلات اجتماعی در باب رویارویی زن و مرد و تناسبات بین این دو جنس. البته میلانی مانند فیلمهای دیگرش همچون سوپراستار و آتشبس سعی کرده است تا تم فانتزی و لاکچریمآبانه کاراکترها را حفظ کند و اغلب لوکیشنها از مناطق لوکسنشین تهران انتخاب شدهاند. در این مقاله از چیدانه قصد داریم طراحی صحنه فیلم «یکی از ما دو نفر» را با هم بررسی کنیم. با ما باشید.
داستان فیلم یک داستان هشدارگونه است با بیانی روان و ساده. «یکی از ما دو نفر» تفاوت زندگی دو نفری را به چالش میکشد که هر دو از طبقات مالی بالای جامعه هستند اما با دو دیدگاه کاملا متفاوت نسبت به عشق و شیوه زندگی. در حقیقت این فیلم مانند بسیاری از فیلمهای دیگر تهمینه میلانی بیانگر تقابل بین اندیشههای مدرن و سنتی است و اعتقاد دارد که جامعه ما جامعهای نیمهمدرن است و سالهاست که بین سنت و مدرنیته حرکت پاندولی دارد. کلیت قصه درمورد بنای یک ایران کوچک در یک کاروانسراست، به گونهای که در یک محوطه بزرگ، توسط یک شرکت پیمانکار که بابک (بهرام رادان) مدیریت آن را بر عهده دارد المانهایی به نمایش گذاشته میشود تا همه قومیتهای ایران اعم از کرد و بلوچ و لر و گیلک و … را بیش از پیش به بازدیدکنندگان معرفی کند، المانهایی مانند لباسهای محلی و غذاها و ظروف سنتی و منطقهای. البته خانم میلانی خودش آرشیتکت است و علاقه زیادی هم به طراحی صحنه و لباس دارد به علاوه السا فیروزآذر که فارغالتحصیل رشته معماری است و به خوبی توانسته در این نقش خودی نشان بدهد و با آن همذاتپنداری کند.
سارا (السا فیروزآذر) که پس از اتمام تحصیلات دانشگاهیاش در رشته معماری به ایران آمده، برای استخدام به شرکتی میرود که بابک (بهرام رادان) مدیر آن است. بابک که اصطلاحا از پسرهای مایهدار تهران بوده و با دخترهای زیادی سرگرم است سعی میکند سارا را مانند دختران دیگر به خود جذب کند و او را فریب بدهد، اما سارا که دختری تحصیلکرده و روشنفکر بوده ترجیح میدهد به اصول اخلاقی خود پایبند باشد و برخلاف تفکر عمومی جامعه حرکت کند، تفکری که در سینمای ایران به خورد مردم دادهاند به گونهای که افرادی که از لحاظ اقتصادی در سطوح بالای جامعه قرار دارند و به اصطلاح پولشان از پارو بالا میرود کمتر برای اخلاقیات اهمیت قائل هستند و تدریجا مرز بین «روشنفکری» و «بیبندوباری» در حال نازک شدن و از بین رفتن است.
البته در بعضی ار فیلمهای خانم میلانی هم میبینیم که از مردهای بالاشهری و پولدار هیولایی هوسباز ساخته شده و به جای این که فیلم مداقع حقوق زنان باشد به نوعی حمله به حقوق مردان نیز هست! تهمینه میلانی که به قول خودش “صدای زنان رنجکشیده ایران است" در این فیلم با تم لوکسگرایی و سانتیمانتالیسم آن هم به شکلی افراطی باعث شده است این پایمالی حقوق زن آنطورها هم به چشم نیاید و باورپذیر نباشد، زیرا همه مایی که در جامعه خانم میلانی زندگی میکنیم میدانیم که غالبا زنهای طبقه متوسط و پایین جامعه هستند که مورد ظلم و کملطفی واقع شده و حقوقشان پایمال میشود. علیایحال در فیلم خانم میلانی “سارا" که خود از بچه پولدارهای تهران است، دل به بازیهای بابک نداده و به کمک پدرش که نقش حامی معنوی او را بازی میکند، خودش را از منجلاب یک عشق اشتباه بیرون میکشد.
مشاهده بیشتر
نویسنده و کارگردان
تهیهکننده
طراحی صحنه
بازیگران
سارا دختری اجتماعی و اخلاقگراست. او که به تازگی تحصیلات خود را در آمریکا به پایان رسانده و به ایران برگشته است در خانه پدری زندگی میکند. در طول فیلم خیلی دوربین در خانه سارا و پدرش نمیچرخد و به شدت مشکل تراولینگ وجود دارد، به طوری که به طرزی عجیب تنها سه یا چهار لوکیشن و آن هم به صورت محدود و در کادری بسته از این خانه به چشم بیننده میخورد، اما در همین چند صحنه هم میتوانیم حدس بزنیم که این خانه متعلق به خانوادهای اصیل با تفکرات ایرانی است. درست است که این خانواده با فرهنگ غرب آشنایی خوبی دارند و تنالیته رنگی دکوراسیون، مدل راهپله، سبک مبلمان و … نشان میدهد که دکوراسیون غربی تا حدی تاثیر خود را در چیدمان این خانه گذاشته اما تلاش سارا و پدرش در ایرانیزه کرده دکوراسیون خانه در آن دهه نکته جالبی به نظر میآید.
سارا (السا فیروزآذر) دختری فهیم و بامطالعه است. او تحصیلکردهای فعال است و سری پر از ایده دارد. سارا در حوزه تخصصی خود یعنی معماری بسیار پرجنب و جوش و علاقمند عمل میکند و دائما در تلاش است تا اندیشههای بزرگی را که سالهاست در سر میپروراند به مرحله انجام برساند. در صحنههای ابتدایی فیلم میبینیم که او با وسواس خاصی از سوژهها به شکلی جزئی و عمیق عکاسی میکند و نگرش او با دخترهای اطرافش قدری متفاوت است.
کتابخانه عظیم و تابلوهای نقاشی که سرتاسر دیوارهای اتاق را پوشانده به ما میگوید که صاحب این اتاق دختری هنردوست و سرزنده است و قدرت روحی و سرسختی او در برابر آرمانهای ذهنیاش مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد.
او نقاش است و اصلا آشنایی او با بابک در یک گالری نقاشی رخ داده است. یکی از تزئیناتی که در دکور اتاق سارا به چشم میخورد تابلوهایی است که هنر دست خود اوست و ظاهر و چیدمان اتاق کاملا برگرفته از شخصیت بلندپروازانه ساراست ، شخصیتی رشدکرده با فرهنگ غربی و تفکرات سنتی و ایرانی. در حقیقت اگر سری در این اتاق خواب بچرخانیم کمتر با المانی تشریفاتی و پرزرق و برق مواجه میشویم، زیرا سارا اهل این جلوهگریها نیست، او تازه از فرنگ برگشته و هنوز با پیچیدگیهای محیط کاری در ایران آشنایی ندارد و خیلیاوقات در برابر بعضی تناسبات رفتاری در محیط کار و زندگیاش بهتزده میشود، زیرا در دنیای سارا هر منش و رفتاری یک فرمول ساده دارد و صداقت و بیشیله پیله بودن در شخصیتپردازی او کاملا هویداست. حتی ظاهر ساده و بدون آرایش این دختر در تمام طول فیلم نشان میدهد که ارزش این کاراکتر به آرزوهای دور و دراز و اندیشههای اوست. این سادگی در گریم و طراحی لباس السا فیروزآذر کاملا ملموس است.
خانه بابک نمونه خوبی از یک دکوراسیون شیک و خلوت و مدرن است. بابک شخصیتی به شدت ظاهرساز و فریبنده دارد، شاید در ابتدای فیلم بیننده متوجه ضدیت ظاهری و باطنی بابک نشود، اما رفته رفته در طول داستان مشخص میشود که بابک در ظاهر پسری مرتب و خوشلباس و مبادی آداب است اما درونی سرکش و آشفته دارد، به گونهای که در فیلم عنوان میشود این تفاوت درونی و بیرونی و ناسازگاری رفتاری او به دلیل “عقدههای ناشی از اتفاقات گذشته" حاصل شده است.
این خودنمایی ظاهری در دکوراسیون خانه بابک نیز به چشم میخورد. در این خانه همهچیز سر جای خودش قرار دارد و نظم و آراستگی خاصی به چشم بیننده میآید، اما نکته اینجاست که بابک مطابق شخصیتی که از او سراغ داریم دوست دارد خانه و زندگی و امکاناتش را به رخ سارا بکشد. او سارا را از راه حیاط باغمانند خانه و استخر و دم و تشکیلاتش به داخل منزل میآورد و او را تشویق میکند خانه را ببیند و از تماشای ظاهر شیک و پیک آن لذت ببرد! غافل از این که سارا اهل این ظواهر نیست و این تیپ خودنماییها او را به وجد نمیآورد.
یکی دیگر از تفاوتهای خانه سارا و بابک بخش بیرونی خانه است. تراس خانه سارا فضایی کوچک و صمیمانه دارد و در یک صحنه از فیلم میبینیم که سارا در تراس سرسبز خانه بر روی یک صندلی ساده نشسته و کتاب میخواند، اما از زمانی که وارد محوطه منزل بابک میشویم تا هنگام رسیدن به ساختمان سه مدل مبلمان و میز و صندلی باغی میبینیم! در حقیقت شخصیت بابک طوری پردازش شده که چیز زیادی از سادگی نمیداند، عاشق تجملات و ظاهرگرایی است و سعی میکند با این خصلتها دختران اطرافش را تحت تاثیر قرار بدهد.
به تابلوی هنری روی دیوار سالن پذیرایی خانه بابک توجه کنید! مشابه این تابلو روی دیوار اتاق خواب سارا هم آویزان است اما تفاوت چیست؟ این قاب در خانه بابک حکم تابلویی دکوری و ترئینی دارد بدون این که به مفهوم نهفته در آن توجه شود، اما سارا اهل هنر و جزئیات بوده و از ظاهرسازی بیزار است. او دکوراتیوهای اتاقش را با وسواس انتخاب کرده، سلیقه شخصیاش را در انتخاب تمام اسباب و وسایل رعایت کرده و در آن اتاق هیچ چیز ظاهرسازانه و تصنعی نیست، برعکس! همه چیز از دل و احساسات خالصانه او برمیآید.
به این تصویر نگاه کنید! تمام کتابخانه و دانستههای بابک به همین فضای کوچک خلاصه میشود! بابک مهندسی تحصیلکرده است و طبیعتا تا حدی بامعلومات نیز هست، اما با دیدن این صحنه نمیتوانیم ادعا کنیم او فردی بامطالعه و اهل کتاب است. این کتابخانه را با کتابخانه بزرگ سارا مقایسه کنید! تفاوت شخصیت این دو در همین صحنه آشکار است.
هرچند اکران فیلم «یکی از ما دو نفر» متعلق به بیش از ده سال پیش است و اگر قرار بود امروز چیده شود مطمئنا المانهای شکیلتر و مدرنتر به همراه نورپردازیهای جذاب و خیرهکننده در دکوراسیون به کار گرفته میشد اما خانه بابک تیپیکال خانه مدرن دهه هشتاد بوده است. خانهای خلوت که تنها تزئینات آن چند تابلوی هنری و تعدادی دکوراتیو کوچک و جزئی است. مسلما اگر این خانه از خانههای امروزی بود به جای چراغ کنار سالنی پایه بلند از نورهای مخفی و هالوژنهای کوچک و سقفی استفاده میشد.
شخصیت مهرداد از آن شخصیتهاست که خیلی بیدلیل وارد قصه شد و خیلی بیدلیل هم از آن خارج شد! مهرداد دوست دوران کودکی سارا بوده است و حضورش در فیلم چندان هم تاثیرگذار نبود اما در همان زمان محدود ایفای نقش او، تصویر کوتاهی از خانه او را شاهد بودیم.
تهمینه میلانی سعی کرده است تا مهرداد را جوانی خوشبرخورد، بامعرفت و خودمانی و از طبقه متوسط جامعه جلوه بدهد و خانه او هم یکی از خانههای قدیمی و آجری شهر است. خانههایی که شاید ده سال پیش هنوز هم در کوچه پس کوچههای تهران تعداد زیادی از آنها را میدیدیم اما این روزها بسیار کمیاب شدهاند، خانههایی که به حال و هوای شهر روح دوبارهای میبخشیدند و با صفا و شادابی خود به این شهر آلوده نفس میدادند. خانه مهرداد سرسبز و بانشاط است درست مثل خود او که صمیمیت ساده و روانی با همبازی کودکیاش یعنی سارا دارد.
شاید انتخاب این خانه برای شخصیت مهرداد به این دلیل باشد که او از گذشته سارا آمده است و با او خاطرات مشترک و خاطرهانگیز زیادی از کودکی دارد. این خانه بیننده را به حال و هوای گذشته میبرد و باعث میشود مخاطب بیشتر بتواند پا به پای سارا با احساسات نوستالژیک او همذاتپنداری کند، دیدن این بافت قدیمی و تداعی شدن خاطرات با مردی که از کودکی او وارد این داستان شده سیر داستان را برای بیننده هم دلنشینتر و باورپذیرتر خواهد کرد.
با این حال باز هم از این خانه و دکور آن چیز زیادی نصیبمان نمیشود و شاید یکی از بزرگترین مشکلات این فیلم محدود کردن بیننده در تماشای لوکیشنها باشد، درواقع فیلمبردار به ما اجازه نمیدهد چیز زیادی از طرز زندگی و محل زندگی کاراکترهای فیلم بدانیم، در حالی که همه ما به خوبی میدانیم که در ساخت یک فیلم یا سریال همه شخصیتها از روی دیالوگ و گفتار شناخته نمیشوند، بسیاری اوقات بیننده باید خودش در تحلیل منش و رفتار یک کاراکتر کنجکاوی کند، بگردد، کشف کند و سپس باور کند. در این صورت است که یک فیلم برای بیننده جذاب و باورپذیر خواهد شد. در حالی که این فیلم به شدت مشکل شخصیتپردازی دارد و تا انتهای فیلم هنوز هم ما به عنوان بیننده دلیل بسیاری از رفتارهای اشخاص فیلم را نمیدانیم و درک نمیکنیم.
در یک جمعبندی باید بگوییم که فیلم «یکی از ما دو نفر» به تصویر کشیدن سبک زندگی متفاوت یک زن و مرد است و خانم میلانی سعی کرده است تا روابط اجتماعی و دغدغههای رویارویی زن و مرد را با بیانی ساده به چالش بکشد و این سادگی را به شیکی و مدرنیسم در فیلم گره زده است، اما این فیلم در بیان چالشهای اجتماعی چقدر موفق بوده است؟ نظر شما چیست؟
همچنین در چیدانه بخوانید: