فضاهای مسکونی: وقتی پای خرید جهیزیه به میان میآید آدم دوست دارد سنگ تمام بگذارد و زندگی مشترک را در خانهای رویایی شروع کند. همه ما برای این بخش از زندگی هزاران ایده و رویا در ذهنمان داریم که اغلب اوقات به مرحله عملیاتی شدن نمیرسند! علتش هم واضح است؛ این روزها شروع یک زندگی آنقدر خرجهای ریز و درشتی دارد که وقتی به پای چیدمان خانهات میرسی مجبور میشوی خیلی از ایدهآل هایت را خط بزنی. دلیل مهم دیگری که آرزوی خانه رویاییمان را در حد همان آرزو نگه میدارد، این است که خانهها از لحاظ ساخت داخلی به شدت غیرمهندسی هستند؛ این مسئله آدم را مجبور میکند تا میتواند از فهرست خردهریزها کم کند و به جایش به فکر کمد و گنجههای بیشتر باشد. کوثر و وحید، زوجی دوستداشتنی هستند که شش ماه است از ازدواجشان میگذرد و این روزها مشغول چیدن دومین خانه مشترکشان هستند. خانه جدید آنها خانهای قدیمی و دلباز است که کوثر سعی کرده با صرف کمترین هزینه، در آن خانه رویاهایش را بسازد. با چیدانه همراه باشید تا به گوشه و کنار خانه آنها سری بزنیم.
خیلیها که بعد از عروسی برای دیدن خانه من آمده بودند به خانهام گفتند خانه عروسکی! چون تنها رنگهایی که در خانهام دیده میشد سفید و صورتی بود؛ دقیقا مثل خانه باربیها! البته زمانی که برای خانهام ایدهپردازی میکردم به هیچ عنوان به باربی و عروسک فکر نمیکردم .من بیشتر ایدههایم را از یک خانه ترک گرفتم. یک سالی میشد که خانم خانه را در اینستاگرام فالو میکردم و عاشق سلیقهاش در چیدمان بودم. همیشه دوست داشتم اجزای خانهام به همان سادگی باشد و رنگهایش لطافت داشته باشند.
منزل کوثر و وحید در شهرک قائم امیر صادقی09126947498مشاهده پروفایل
از همان اول تکلیف خودم را درباره خرید وسایل چوبی روشن کردم. چون مطمئن بودم که اثاثکشیهای زیادی خواهم داشت، ترجیح دادم خرید وسایل چوبی گران را کلا کنار بگذارم و به جای جنس تخت و مبلمان، طرحهایش برایم مهم باشد. فکر میکردم اینطوری هر زمان هم که دلم را زدند، بدون عذاب وجدان آنها را رد میکنم و جنس جدید میخرم. این مبلمان را حدود سه میلیون و خردهای از پاساژ کوروش یافتآباد خریدیم.
من همیشه میگفتم اگر خانهام خیلی کوچک باشد حتی شده مبل نخرم میز کنسول را میخرم! از بس عاشق طرحهای میز کنسول بودم و جلوهشان را در خانه میپسندیدم. این کنسول را از همان پاساژ کوروش خریدم اما چون آینه دور طلاییاش را دوست نداشتم، آینهاش را جداگانه به کارگاهی سفارش دادم. به جای خرید آینه و شمعدان هم که علاقهای به آن نداشتم این شمعدانهای کریستال را وحید برای روی کنسولمان خرید.
از اول هم با خانههایی که از سر و رویشان وسایل دیجیتالی میبارد، مشکل داشتم! حتی دیویدی هم نخریدم چون هیچ جایی برای قرار دادن باندهایش در خانه نداشتم و هرچه حساب میکردم به دیگر وسایلم نمیآمد. این میز تلویزیون را همراه جاکفشی به یک کارگاه قدیمی در دلاوران سفارش دادیم و کلا حدود 500هزار تومان برایمان هزینه داشت. دستههای کمدهایشان را هم خودم جداگانه نصب کردم.
وقتی آمدنمان به خانه بزرگتر قطعی شد، یکی از چیزهایی که ذوقزدهام میکرد امکان گذاشتن آباژور کنار مبلهایم بود. طرح چیدمان خانه جدید را که میکشیدم فکر کردم بد نیست از این جاشمعیهای سقفی بالای آباژور نصب کنم اما هنوز هم در زیبا بودنش شک دارم! آباژور را از خانه نور سعادتآباد خریدم و جاشمعیهای سقفی را به سختی در لوکسفروشی های میلاد نور پیدا کردم.
این صندلیهای آلمانی را که در عکسهای خانم ترک میدیدم همیشه برایم آشنا بود. تا اینکه عکسی از سه سالگیام یادم آورد که کجا مثل اینها را دیدهام. پس سراغ انباری مادرم رفتم و صندلیهای یکدست مبل خاکخورده را به یک کارگاه برای تعمیر بردم. اما خرید پارچه هایش که با پردهام ست است به اندازه خرید یک جهیزیه از ما وقت گرفت. تقریبا همه پارچهفروشی های تهران را برای پیدا کردنشان زیر و رو کردیم.
روزی که سرویس چینی گلگلیام تکمیل شد، از بهترین روزهای من بود. هر تکه از این سرویس را از یک جا خریدم. تمام مغازههای میدان شوش و میلاد نور و … را دنبالشان گشتم. در ذهنم بود اگر یک چیزهایی را برایش پیدا نکردم خودم سفالیاش را درست کنم اما فعلا به همینهایی که دارم، راضیام. میز غذاخوری فسقلیام را هم از همان کوروش 300 هزار تومان خریدم. وحید ذوق و سلیقهاش برای چیدمان خانه از من بیشتر نباشد، کمتر نیست. این گلهای دیواری را خودش به تنهایی از حراج اکسیر خریده است.
این گلدانها از هر چیزی کمتر در خانهام به چشم میآیند اما هرکس آنها را میبیند، فکر میکند مثل بیشتر تزیینیهایم از ای کیا خریدهام اما اینها درواقع یک سری بطری های دورریختنی بودهاند که خودم با اسپری رنگشان زده و در راهروی خانه کنار دیوار چیدهام.
با دیدن همین دو تکه حق دارند همه به خانهام بگویند عروسکی! من و وحید برای خرید این دو که در یکی از صفحات اینستاگرام دیده بودم و خوشم آمده بود تا کرج رفتیم وکلی وقت و حوصله صرفشان کردیم.
چون اصولا اعتقادی به نمایش دادن ظرف و ظروف ندارم، فقط همین یک سرویس را به قیمت صد و 50 هزار تومان برای روی اوپن آشپزخانهام خریدم. مدلهای مختلف این سرویس چینیها در مغازههای میدان شوش زیاد است.
به نظرم شکل و شمایل روتختی از خود تخت و پاتختیها هم مهمتر است. این روتختیها و رومیزیهای پذیراییام را از یک آقای ترک در پاساژ خیابان پیروزی خریدم و به نظرم واقعا خاص و تک هستند.
اگر در فضایی با دکوراسیون خلاقانه کار و زندگی می کنید و یا فضایی این چنینی را می شناسید،که پر از نشانه های شخصی شماست، تورهای چیدانه مشتاق است از شما و محل کار و زندگی تان عکاسی کند و آن را به مخاطبان چیدانه نشان دهد. اگر علاقه دارید که عکس های خلاقانه بیشتری از خانه های ایرانی برای ایده گرفتن ببینید خانه یا محل کار خود را با ما به اشتراک بگذارید!
مطلب پیشنهادی: خانه زوج جوان جنوبی، دکوراسیونی به سفیدی بختشان! ردپای معماری ایرانی در طراحی داخلی آپارتمان زوج شیرازی! دکوراسیون منزل خانواده هنرمند چایچی در ساری آپارتمان نوساز بیتا و مهدی با تراس رویایی در کرج! آپارتمان نوساز مرضیه و علی و رازهای طراحی داخلی آن! زندگی ایرانی در خانه ۵۰ ساله ناهید! بازسازی مقرون به صرفه خانه پدری سیامک ! راز های خانه قدیمی اقبال واحدی دراختیاریه تهران طراحی مقرون به صرفه آشپزخانه منحصر به فرد شیرین!
منبع: مجله ی منزل|لیلا شکیب مهر