گاهی بعضی خانهها فقط چهار دیوار و یک سقف نیستند؛ آنها مثل پدربزرگی پیر، پر از قصه و خاطرهاند. همین چند وقت پیش یک زوج جوان در دل جنگل به چنین خانهای رسیدند؛ خانهای فرسوده، اما زنده. دیوارهای ترکخوردهاش هنوز بوی زندگی میدهند و اتاقهای خالیاش پر از وسایلی است که صاحبان قدیمی آن گذاشتهاند. از یک سند ازدواج قدیمی گرفته تا کاپشنی که هنوز بوی سالهای دور را در خود دارد. هر گوشهی این خانه یادگاری است از گذشتهای که هنوز نمرده، فقط کمی غبار گرفته.
این زوج تصمیم گرفتهاند خانه را بازسازی کنند؛ نه با عجله، نه با بیتفاوتی. قرار است هر آجر، هر در و پنجره و حتی هر میخ با عشق ترمیم شود. آنها میخواهند روح خانه حفظ شود؛ همان روحی که با صدای خندهی بچهها، بوی غذاهای خانگی و نگاههای پرمحبت ساکنان قدیمیاش شکل گرفته است. بازسازی این خانه فقط یک پروژه عمرانی نیست، بلکه نوعی احیا است؛ احیای خاطرهها، احیای سبک زندگی و احیای رابطهی صمیمی میان انسان و خانه.
این خانهی پیر دوباره جان خواهد گرفت، اما قرار نیست هویت گذشتهاش فراموش شود. هر وسایل جا مانده، هر ترک دیوار و هر سند قدیمی بخشی از قصهای است که ادامه پیدا میکند. شاید همین نگاه عاشقانه به بازسازی است که میتواند به خانه جان تازه بدهد و به جنگل اطرافش هم حس زندگی بیشتری ببخشد.
منبع:erf4nn
با تخفیف ویژه در فیلیمو