Chidaneh.com placeholder image

لاله ثریا، خالق سفالینه های دست ساز باغ چیذر!

به قلم: تحریریه چیدانه

لوازم دکوری: در را که باز می‌کند، انگار سال‌هاست می‌شناسی‌اش و حالا برای یک فنجان چای و گپ دوستانه سری به کارگاهش زده‌ای. از آن سر زدن‌هایی که می‌گویی از این طرف‌ها رد می‌شدم، گفتم بیایم یک چای با هم بخوریم؛ نه از آن مدل‌های رسمی‌ که آدم‌ها سر صحبت را با وضعیت آب و هوا و گران شدن همه‌چیز باز می‌کنند. لاله ثریا اسم کارگاهش را گذاشته باغ چیذر. برای همین هم تا وقتی پای‌تان به اینجا باز نشده از روی عکس‌های صفحه اینستاگرامش فکر می‌کنید واقعا باغی در چیذر کارگاه لاله است. باغ چیذر جایی در انتهای یکی از کوچه‌های بن‌بست خیابان نیاوران است؛ جایی با اتاق‌ها، قفسه‌ها، میزها و صندلی‌های یک‌دست سفید که ظرف‌های سفالی رنگی به آن کلی رنگ تزریق کرده‌اند. اگر طرفدار ظروف سفالی باشید، حتما شما هم یکی از این ظروف را در خانه‌تان دارید. ظرف‌های رنگی با چند گل ریز که همیشه جایی وسط میز ناهارخوری یا میز وسط مبل‌ دارند. برای لاله که اهل کاشان است، سرامیک و سفال از همان دوران بچگی بسیار جذاب بود. او بعد از اینکه کاردانی‌اش را در رشته طراحی فرش خواند، برای کارشناسی سفال و سرامیک راهی دانشگاه میراث شد. حالا از سال 90 به صورت حرفه‌ای کار سفال می‌کند و امضای شخصی‌اش را روی کارهایی که به شکل خاصی می‌سازد، گذاشته است؛ کارهایی الهام گرفته از طبیعت که گاهی به شکل یک برکه کوچک درمی‌آیند و گاهی هم یک نیمکره از زمین.در ادامه با چیدانه همراه باشید .

تابلو فرش ریحان

 من اول سعدآباد بودم. یک بخش هنرهای تجسمی داشتند که اتاق‌هایی را به بچه‌هایی که کار هنرهای تجسمی می‌کردند، اجاره می‌دادند. درواقع این‌طور از آنجا سردرآوردم که پایان‌نامه من و همسرم یک حرم یک تیکه بزرگ بود که 170 سانتی‌متر ارتفاع داشت. هیچ کوره‌ای پیدا نمی‌کردیم که حرم را داخلش بگذاریم. یک کوره در کاخ سعدآباد پیدا کردیم که سه متر در سه متر بود. همین باعث شد که ما با آن مجموعه آشنا شویم و کارگاهی در آنجا اجاره کنیم؛ البته فقط ما نبودیم. آنجا مجموعه‌ای از کسانی بود که کار هنری می‌کردند. یک آقای مجسمه‌ساز بود، یکی هم کار شیشه انجام می‌داد و چند نفر هم نقاش بودند. دو سال آنجا کار می‌کردیم اما وقتی دولت عوض شد، یک روز صبح آمدیم دیدم در کارگاه‌ها را پلمپ کرده‌اند و یکی، دو هفته وقت داده‌اند تا کارگاه را تخلیه کنیم.

 بعد از اینکه از سعدآباد بیرون آمدیم چون این جابه‌جایی خیلی یک‌باره اتفاق افتاد خیلی از لحاظ مالی شرایط خوبی نداشتم. حاشیه این کار خیلی پرخرج است و باید کوره و وسایل جانبی کار را داشته باشید. یک دوستی داشتم که طبقه بالای اینجا را اجاره کرده بود و پتینه روی چوب کار می‌کرد. او گفت طبقه پایین اینجا خالی است. من هم همراه دوست نقاشم آمدیم و اینجا را اجاره کردیم. خیلی خوب است که دو نفر از رشته‌های هنری مختلف با هم کار کنند. روی کارهای هم تاثیر می‌گذاشتیم اما بعد از مدتی این‌قدر کار من وسیع شد که تقریبا همه کارگاه را گرفتم و او مجبور شد برود طبقه بالا چون کار من طوری است که به خاطر کوره حتما باید حیاط داشته باشم.

 به جز کارهایی که خیلی به قول معروف شسته و رفته و صاف است، من اصلا با چرخ کار نمی‌کنم. کارهایی که امضای خودم است، هیچ‌کدام با چرخ نیستند و همه کار دست است. از کج و معوج‌ بودن‌‌شان هم مشخص است که این کارها با دست است و راستش را بخواهید روی این کج و معوجی هم خیلی تاکید دارم.

 ما هنوز در سعدآباد کار می‌کردیم. یک روز دوستم نمایشگاه داشت و آقای اعتماد، صاحب گالری اعتماد آمده بود نمایشگاه دوست مرا ببیند. دوستم ایشان را آورد تا کارهای مرا هم ببیند. آقای اعتماد این‌قدر از کارهای من خوشش آمد که خودش برایم در گالری اعتماد یک وقت نمایشگاه گذاشت. در همان نمایشگاه هم از گالری‌های دیگر آمدند و کارهایم را دیدند. انگار از همان اول کارهایم امضادار شد. حالا هم این کارها را فقط در گالری اعتماد و سیحون می‌گذارم.

 من اول از ظرف‌های دوره سلجوقی و پیش از اسلام الهام گرفته بودم؛ ظرف‌های پایه‌دار اما با لعاب‌هایی که رنگ‌های‌شان خیلی امروزی و جیغ است. این کارها در نمایشگاه اول و دومم خیلی زیاد بود. کم‌کم به یک فرم‌هایی شبیه کره زمین فکر کردم.

 من در کارهایم از طبیعت خیلی تاثیر گرفتم. این مدل نیمکره بودن بعضی از کارهایم از شکل زمین الهام گرفته شده است. انگار کره زمین را نصف کرده باشید اما داخلش رنگی است. بیرون کارها هم زمختی و سیاهی دارد. اینها را من با پوست انار و گردو رنگ می‌کنم. سعی می‌کنم آن طبیعت فقط در شکل و ظاهر کارهایم نباشد. دوست دارم طبیعی و خالص بودن را حتی در رنگ‌هایی که استفاده می‌کنم هم نگه دارم.

مجموعه طلایی‌ها برای نمایشگاه آخرم است. اسم نمایشگاهم «ژئود» بود. ژئود سنگ‌های آتشفشانی است که داخلش پر از بلور است اما پوسته‌اش خیلی سیاه‌رنگ و زمخت است. این کارها را از آن‌ سنگ‌ها الهام گرفتم و اسم نمایشگاهم را برای همین ژئود گذاشتم.

 تقریبا شش، هفت ماه است که تصمیم گرفتم یک اوپن استودیو بگذارم. خیلی‌ها برحسب اتفاق یا از طریق آشنایی می‌آمدند کارگاه و برای‌شان دیدن یک کارگاه سفال از نزدیک خیلی حس خوبی داشت. برای همین تصمیم گرفتم خودم فصلی یک‌بار اوپن استودیو بگذارم و هر کسی که می‌خواهد، می‌تواند بیاید اینجا هم کارگاه را از نزدیک ببیند و هم کاری را که دوست دارد، بخرد.

 زمانی که برای ساخت هر کدام از این کارها می‌گذارم کاملا به سایزشان بستگی دارد. زمانی که ساختن، خشک شدن و در کوره پختن هر کدام از این کارها می‌برد، سایزشان و لعابی که استفاده می‌کنم، متفاوت است. آن ظرف‌هایی که لعاب طلا دارند سه مرحله داخل کوره می‌روند. اصولا بین 10 تا 20 روز پروسه ساختن ظرف‌ها طول می‌کشد.

 ظرف‌ها باید کاملا خشک شوند تا در کوره نشکنند. من خیلی در کوره ظرف شکستم و البته هنوز هم می‌شکنم؛ مخصوصا از آن ظرف‌های بزرگ که لعاب طلا می‌خورد. طلا هم خب، گران است و من مثقالی می‌خرم. این ظرف‌ها معمولا بعد از پخت لعاب طلا یا وقتی که پخت و می‌خواهم بیرون ظرف را پوست گردو بکشم، می‌شکنند.

 من خیلی هیجانی هستم و دوست دارم سریع در کوره را باز کنم و ببینم چه اتفاقی افتاده است. دوست هم‌آتلیه‌‌ای‌ام، خیلی مرا دعوا می‌کرد که نکن! الان می‌شکند! و واقعا هم می‌شکست.

 کوره‌ای که اول گرفته بودم این شکلی نبود. یک آدم ناشی آن را برایم درست کرده بود و دو ماه مانده به نمایشگاهم سقفش ریخت و خراب شد. فکر کنید ظرف‌های اصلی‌ام مانده بود. یک‌بار روی دمای 800 درجه مانده بود. در کوره را که باز کردم دیدم همه ظرف‌ها آب شده است.

این بخش درواقع گالری شخصی خودم است؛ البته بیشترشان ظرف‌های شکسته‌ است اما اینها را برای خودم نگه داشتم. بعضی‌های‌شان جزء نخستین کارهایم است و بعضی‌های‌شان مانند آن ظرفی که گفتم بر اثر آزمون و خطا این‌طور از آب درآمده است.

 راستش ظرف‌های این‌طور اتوکشیده بیشتر برای این است که خرج و مخارج کارگاه دربیاید. به هر حال این ظروف متعارف‌تر هستند و کاربرد بیشتری هم دارند. این کارها در فروشگاه زمین است و کسانی که دوست دارند می‌توانند از آنجا این کارها را تهیه‌ کنند.

 این طرف حیاط دو تا دستگاه دارم که حسابی به کارم می‌آید. اوایل کارم برای ورز دادن گل از این دستگاه خمیر نان کوچک استفاده می‌کردم اما بعد آن دستگاه پشتی‌ را خریدم که مخصوص وزر دادن گل سفال است. این یکی دستگاه هم مخصوص پهن کردن گل است.

 این بخش کارگاه همان باغ چیذر است! از بس همه خانه‌ها بدون درخت شده، اینجا با همین دو تا درختش به نظرمان باغ است!

مجله منزل
مجله منزل :شماره 86 شهریور ماه ۱۳۹۴
مجله منزل

برای دیدن ایده های مرتبط و جذاب دکوراسیونی می توانید مجله منزل را تهیه کرده و از دیدن و خواندن درباره ی چنین هنر های زیبا و دوست داشتنی لذت ببرید.

مطالب بیشتر:خلاقیت بانوی خوش ذوق ایرانی در خانه!
با این سفالینه های قدیمی دکوراسیون منزل تان را به روز کنید
دکوری های مقرون به صرفه برای دکوراسیون منزل
۷ دکوری چوبی برای تزئین دکوراسیون منزل

منبع: مجله منزل | نویسنده: ایثار قنواتی

واتس‌اپ تلگرام

دیدگاه کاربران
ندا منتظری در تاریخ 17 اردیبهشت 1395
سلام ، روز بخیر من همیشه پیگیر کارهای خانم ثریا در صفحه ی شخصیشون هستم ، کارهاشون فوق العاده زیباست ، محیط کارگاهشون هم بسیار زیبا و آرامش بخش هست ، براشون آرزوی موفقیت های بیش از این دارم .
سیما در تاریخ 18 اردیبهشت 1395
مطلب بسیار خوب وجذابی بود کارهای خانم سفالگر هم همینطور سپاس از زحمات شما عزیزان در چیدانه
لادن خیابانی در تاریخ 21 اردیبهشت 1395
لطفا ادرس یا تلفن باغ چیذر را بفرمایید تا سری بزنم مرسی

ثبت دیدگاه