با بیش از ۱۶۰ سال قدمت این خانه قاجاری ، امروز دیگر نه خانه است، نه وثوقی باقی مانده… ساختمانی که روزگاری شاید محل رفتوآمد رجال، تجار، یا خانوادهای اصیل بوده، حالا در سکوتی دردناک، مأمن بیپناهان و قربانیان اعتیاد شده؛ دیوارهایش پوسیده، پنجرههایش خالی از نور، و حیاطش پر از حسرت گذشتهای دور.
این فقط تخریب یک بنای آجری نیست؛ این فروپاشی هویت و حافظهی شهریست. خانههایی مثل خانه وثوقی، سندهای زندهی تاریخ مردمی هستند که ریشه در فرهنگ، معماری و تمدن دارند. اما وقتی در نبود مدیریت، نظارت و برنامهریزی رها میشن، تبدیل میشن به زخمهایی باز در قلب شهر
چرا هیچکس نمیپرسه که این خانه میتونست چه بشه؟ یه خانهی بومگردی؟ یه موزهی زنده؟ پاتوق هنرمندان؟ مدرسه معماری؟ چرا تا وقتی کامل نریخته، دیده نمیشه؟
منبع: amir__eco_tourist