خانه موزه سیمین و جلال، اینجا را به سیمین عزیزش تقدیم کرد
« "... خانهای که تو میسازی هر خشتش با عشق روی خشت دیگر گذاشته میشود و برای من از هر قصری مجللتر است و میدانم که این عشق روح خانه خواهد بود و در خانه پراکنده خواهد شد."» (جعفری، مسعود . نامههای سیمین دانشور و جلال آل احمد جلد اول. تهران : انتشارات نیلوفر.)
این هفته مهمان خانهای خواهیم شد که زیباست و روح نواز مثل نثر صاحبانانش در کتاب «سووشون» یا نوشتهی «اورازان» که در کتاب ادبیات فارسی اول دبیرستان خوانده یم. خانهای که در روزگاران دوری جلال از سیمین ساخته میشود تا به قول جلال جایی شود برای خوشحالی سیمینش : «"تو در زندگی با من کم خندیدی اما از حالا این فرمانبردار تو کاری میکند که روح خانه غش غش خندههای تو باشد."» (جعفری، مسعود . نامههای سیمین دانشور و جلال آل احمد جلد دوم. تهران : انتشارات نیلوفر.)
اگر به دیدن خانهی سیمین و جلال میروید دست در دست یار باشید. زیرا که روح این خانه عاشقترتان خواهد کرد.
خانه سیمین و جلال کجاست؟
با این که لباس مهمانی بر تنم نکرده بودم اما حس رفتن به یک مهمانی را داشتم. کتانیهای سفید و کمی چرکینم در هیاهوی و شلوغی کفشهای مسافران مترو خیلی تند مرا به سمت در خروجی ایستگاه تجریش میبردند. در هوای سرد ماه آبان منتظر پیدا کردن خانه سیمین و جلال در یکی از کوچههای قدیمی خیابان دزاشیب به راه خود ادامه دادم.
آدرس خانه موزه سیمین و جلال: دزاشیب، خیابان شهید رمضانی، کوچه رهبری، کوچه پسندیده، بنبست ارض، پلاک ۱
برای بازدید از خانه سیمن و جلال شما میتوانید در ایستگاه متروی تجریش که در خط یک مترو تهران ( تجریش_کهریزک) قرار دارد پیاده شوید. فاصله رسیدن از ایستگاه متروی تجریش تا موزه خانه سیمین و جلال نه دقیقه پیاده روی است. هم چنین شما میتوانید از ایستگاه اتوبوس میدان تجریش که در خط 107 سامانه اتوبوس تندرو تهران ( تجریش_راه آهن) است استفاده کنید.
مطلب پیشنهادی : خانه کاظمی تهران، طهران قدیم هنوز نفس میکشد!
دزاشیب محلهای قدیمی در شمیران
به دنبال خیابان رفعت از سمت غرب میدان وارد خیابان شریعتی میشوم. مغازههای محلی و کوچهها کم کم شکل مسکونی به خود میگیرند. چند خانه قدیمی را هنوز میتوان در خیابان رفعت دید که در کنار درختان کهنسال بید و چنار با پنجرههای بزرگ ارسی و آجرهای چهل تا پنجاه سالهشان خبر از زنده بودنشان میدهند.
- دزاشیب در گذشته محل گذر به نیاوران و فرمانیه بوده است.
- دزاشیب محلهای است در شمال تهران واقع در شمیران که در شرق تجریش واقع شدهاست، از شمال به امامزاده قاسم، از جنوب به تپه قیطریه، از شرق به خیابان شریعتی و از غرب به چیذر و فرمانیه محدود میشود. (ویکی پدیا)
- این محل نیز مانند بسیاری از محلهها مکان مناسبی برای زندگی دامداران و کشاورزان بوده است.
- دزاشیب از نظر اجتماعی محلهی قومی به حساب میآمد که محل سکونت افراد متوسط به بالا بود.
- مسجد آقا شیخ علی، مسجد عمر رمضون، حمام بوعلی، کوچه قورباغه، از جمله آثار تاریخی این محل است.
مطلب پیشنهادی : خانه زی، هاستلی در شاعرانهترین خیابان تهران قدیم
خانه سیمین و جلال در بن بست ارض
هر چه به انتهای خیابان رفعت نزدیک میشوی محله دنج تر و آرام تر است. کم کم میشود صدای پرندهها را که در باد پاییزی میپیچد شنید. اهل این جا نیستم اما کوچههای این جا به خاطر تداعی کوچه مادربزرگ و پدربزرگم برایم بسیار آشنا است. نقشه گوگل نشانم میدهد که از سمت کوچه پسندیده به خانه سیمین و جلال خواهم رسید. یک خانه آجری را میبینم که شاخههای درختان حیاط تا زیر سقف شیروانیاش بالا رفتهاند. بالای در سبز چوبی خانه پلاک یک را نصب کردهاند که روی دیوار آجریش این تابلو را زدهاند: خانه موزه سیمن و جلال
- در شهریور سال 1331 سیمین دانشور با دریافت بورس تحصیلی از مؤسسه فولبرایت به دانشگاه استنفورد آمریکا رفت و درست در همین سال جلال آل احمد تصمیم به ساختن خانهای در زمینی که وزارت فرهنگ آن زمان در شمیران به او داده بود میکند.
- سیدعبدالله انوار فرهنگشناس و دوست جلال آل احمد درباره ساخت این خانه میگوید: «"برای ساخت خانه آن زمان من سه هزار تومان به او قرض دادم و او نیز هزار تومان داشت. کل بنای این خانه با پنج هزار تومان ساخته شد که هزار تومان آن قرض بود. این خانه ابتدا سه اتاق و یک آشپزخانه داشت و چند سال بعد جلال آل احمد یک حمام برای اینجا ساخت"»
- در طول سفر سیمین به آمریکا و ساخت خانه نامههای زیادی بین او و جلال رد و بدل میشود که تمام مراحل ساخت خانه از ابتدا تا انتها در آن نامهها شرح داده شده است. «"مژده باد به تو عزیز دل که فردا صبح زمین را کلنگ خواهند زد و پیها را خواهند کند. بنا هم قرار است فردا خودش برود سر کوره یک ماشین آجر و آهک بردارد و برود سر زمین. و حقیر هم فردا سه بعد از ظهر میرود که هم سنگ بخرد و هم جا برای عملهها تهیه کند و هم ببیند که چه کردهاند."» (جعفری، مسعود . نامههای سیمین دانشور و جلال آل احمد جلد دوم. تهران : انتشارات نیلوفر.)
مطلب پیشنهادی : گالری نبشی، خیلی آرام، خیلی آبی
معماری خانه سیمین و جلال
کلون در جنوبی خانه آدم را به هوس میاندازد که برای خبر کردن صاحب خانه آن را بکوبد. من هم با انتظاری دلنشین در خانه را میزنم. کسی در را باز میکند. لبخند میزند و میگوید: خوش آمدید!
وارد فضای هال خانه میشوم. برای تهیه بلیط به سمت پیشخوان ورودی موزه میروم. سه هزار تومان مبلغ ورودی است. روبروی پیشخوان گذر زمان زندگی جلال و سیمین از زمان تولد تا وفاتشان را نصب کردهاند. سیمین از اردیبهشت سال 1300 تا اسفند سال 1390 و جلال آل احمد از آذر ماه سال 1302 تا شهریور سال 1348
خانه بوی بسیار آشنایی دارد. پیش از این که به سمت اتاق نشیمن بروم کمد شیشهای کنار در توجهام را به خود جلب میکند. بوی آشنا در ذهنم است که لباسهای سیمین را آویزان بر چوب لباسی کنار کفشها و عصایش میبینم. حس میکنم صاحبان این خانه زندهاند و شاید سیمین منتظر در اتاق نشمین نشسته باشد.
- خانه جلال و سیمین، با مساحت ۴۲۰ متر مربع، زیربنای حدود ۲۵۰ مترمربع و ۲ طبقه، زیر نظر سرهنگ معینی یکی از دوستان جلال ساخته شد.
- معماری خانه سیمین و جلال به اوایل دهه 1330 مربوط میشود که در واقع آغاز ساده سازی نمای بیرونی ساختمانها و اجزای درونی ساختمانها از ویژگیها معماری این دوره است.
- همان طور که در گزارش خانه زی نیز گفته شد در دوران معماری پهلوی دوم بیشتر ساختمانها دارای طاق ضربی هستند و تیر آهن جزو مصالح اصلی ساختمان میشود.
- در خلال نامهنگاریهای بین این دو نویسنده بزرگ جلال پلانی از خانه را برای سیمین میفرستد که دارای این اجزا است: آب انبار، آشپزخانه، اتاق خواب، ناهار خوری اتاق یدک، اتاق نشیمین، ایوان، کتابخانه دیواری، شکل نمای شرقیی، شمالی، جنوبی، سنگ چین سبز، آجر چین قرمز جلال در یکی از نامههایش در مورد شکل گیری ساختمان این چنین میگوید: «"به نظرم چیز ملوس کوچولویی بشود. طاقها کوتاه، دیوار بیرون آجر قرمز، بخاری دیواری با نمای آجری، کتابخانه دیواری و ..."». (جعفری، مسعود . نامههای سیمین دانشور و جلال آل احمد جلد دوم. تهران : انتشارات نیلوفر.)
مطلب پیشنهادی : کافه خانه مقدم، صرف نوشیدنی با خاطرات قاجاری!
معماری داخلی خانه سیمین و جلال
از هال وارد اتاق نشیمن میشوم. تندیسهای سیمین و جلال روی مبلمان سبز خانه نشستهاند. در دست جلال کاغذی است که گویا قصد خواندن یادداشتی از روی آن را دارد. سیمین تکیه داده به عصا با چهرهای که لبخند بر لب دارد و گویا نگاهش به سمت مهمانی عزیزی است. میگویند هسته اولیه انجمن نویسندگان در فضای خفقان سیاسی آن زمان در این خانه شکل گرفته است و خانه سیمین و جلال کم کم تبدیل به مکانی برای جمع شدن نویسندگان با گرایشهای فکری مختلف میشود. اتاق نشمین با تابلوهای نقاشی از قمر حکمت مادر سیمین یا ویکتوریا خواهر نقاش سیمین, تابلویی ازبهمن محصص، پرتره چهرهی سیمین و آثار هنری دیگر تزیین شده است. چشمم به بخاری دیواری با نمای آجری نشیمن میافتد که به گفته لیلی ریاحی خواهر زاده سیمین جایی بوده است که نیما یوشیج همسایه سیمین و جلال کنارش مینشسته و شعرهای را با صدای زیبا و گیرا برای آن دو دکلمه میکرده است. در یک کمد دیواری شیشهای عکسهای که گویا مربوط به خواهرزادهها و برادرزادههاست با سایر یادگاریهای به جا مانده از سیمین و جلال قرار داده شده است.
- اتاق نشیمین خانه با دو در ورودی از هال و یک در ورودی از ایوان پنجرهای بزرگ به سمت حیاط خانه نیز دارد.
- در اتاق یدک میز ناهار خوری شش نفره یا یک رومیزی زیبای کتان و بشقابهای چینی زرشکی رنگی قرار گرفته است. در همین اتاق کتابهای جلال، تندیسها و جوایز ادبی آن دو، حلقههای ازدواج، عینکهای نویسندگان و سایر وسایل ارزشمند آن دو در محفظه شیشهای یا در کتابخانههای دیواری قرار دادهاند. روی صفحه اول کتابهای جلال دست خطش به چشم میخورد که نوشته است: « "به سیمین عزیزش تقدیم میکند."»
مطلب پیشنهادی : خانه فرهنگ رایزن، بازگشت دوباره خانه 80 ساله!
- از راهرویی کوچک بعد از اتاق ناهار خوری وارد اتاق باریکی در موازی نشیمن میشوید که در واقع اتاق کار جلال در آن جا بوده است. اتاقی که با نردبانی به یک نشیمن و کتابخانهای کوچک وصل میشود. در این اتاق هم باز وجود کتابخانههای بزرگ دیواری، میزی برای نوشتن و بلاخره پنجرهی بزرگ شیشهای که جایی برای نشستن جلال روی تاقچه سنگیاش و مکانی دل پذیر برای الهام گرفتن او بوده است قرار دارد.
- آشپزخانه به سبک امروزی و مدرن است که در معماری اولیه خانه به آب انبار راه داشته است.
- بین هال ورودی خانه و آشپزخانه پلههایی به سمت اتاق نشمین خصوصی ساخته شده،که در این اتاق نیز وسایل و لباسهای نویسنده در شکل موزه برای عموم به نمایش گذاشته است. در این جا نیز کتابخانههای دیواری بزرگ، تابلوهای نقاشی هنرمندان و حتی پایان نامهی سیمین در چمدانی نفیس به چشم میخورد.
- ورودی اطاق خواب این زوج نویسنده در ابتدای هال ورودی است که این اطاق نیز به ایوان راه دارد. چیزی که در این اتاق توجه بیننده را به خود جلب میکند باز هم میزی برای نوشتن و تابلوی پرترهی سیمین با نام مونا لیزای سیمین است.
مرمت خانه سیمین و جلال
شاید زیباترین قسمت خانهی سیمین و جلال حیاط این خانه باشد. حیاطی با درختان کهن چنار و درختان میوه فصلهای تابستان و پاییزش، با باغچههای وسیعی سرسبز که روزی در آن نیما با دستان خودش برای صاحبان خانه گلهای آبی زنبق کاشته است. روی پلههای ایوان مینشینم به یاد کتاب سوشون، به کی سلام کنم، مدیر مدرسه و ... میافتم. به راستی که مکان خلق آن نثرهای زیبای جای غیر از این جا میتوانست باشد؟ صدای فواره آب حوض کوچک در حیاط میپیچد. دو نفر از مسئولان موزه را میبینم که در کنار یکی از باغچهها ایستادهاند. میخواهم در مورد -مرمت خانه با آنها کمی حرف بزنم. کمی بعد آقای در خواه در حالی که یک شمعدانی در دست دارد به سوالهایم جواب می دهد.
مطلب پیشنهادی : دکوراسیون منزل شیرین پرتوی، از گالری شیرین تا روایتخانه!
- آقای درخواه در بازسازی این خانه و آماده کردن آن برای تبدیل شدن به موزه آیا تغییری در اجزای درونی و بیرونی ساختمان داده شده است؟
- «سقف خانه به دلیل خرابی کلافها و آسیب به خاطر موریانهها با جایگزینی چوبهای مرغوب کاملاً باز سازی شده. اما در جاهای دیگر خانه ما بیشتر مرمت انجام دادیم. به عنوان مثال در اتاق جلال و جدارها ما استحکام بخشی نیز داریم. در قسمت کف منزل نیز به دلیل رطوبت زیاد کف منزل کاملاً برداشته شد و با زه کشی کانالهایی برای انتقال رطوبت قرار دادیم. این خانه با ایده جلال و راهنماییهایی از سمت ابراهیم گلستان و زیر نظر دوست معمارشان آقای معینی ساخته شده است. تمام وسایلی که در خانه میبینید متعلق به این زوج نویسنده است.»
به یاد پردهها ی سفید توری ساده و چرخ خیاطی سینگر که در راهروی کوچک سمت اتاق جلال قرار داشت افتادم. بی درنگ از آقای درخواه پرسیدم: حتی پردههای پنجرهها؟
- لبخندی میزنند و میگویند: « بله حتی پردهها که گویی توسط خود سیمین خانم دوخته شدهاند.»
مطلب پیشنهادی : دکوراسیون منزل رعنا امینی، از سریال پژمان تا خانه ای پر از عشق!
گل خانه بالای آب انبار را نشان میدهم که درونش را با گلدانهای شمعدانی پر کردهاند. میپرسم:
این گلخانه را شما اضافه کردهاید؟
- «نه اصلاً. این گلخانه در زمان حیات آقای آل احمد کنار این حوض بود که بعداً توسط سیمین خانم به این قسمت منتقل شده. پلههای آب انبار را هم ما اضافه کردیم. آب انبار قبلاً از یک در که در کف منزل قرار داشت در دسترس بود. الان هم بعد از مرمت این مکان هر روز ما پخش مستند خانهی سیمین و جلال را تو اتاق آب انبار داریم.»
از آقای درخواه تشکر میکنم. ابرهای سفید آسمان به رنگ ارغوانی در آمده بودند و باد کمی بیشتر درختها را تکان میداد. باز هم آن حس غریبِ آشنا بودن این فضا به سراغم میآید. قطرهای روی صورتم میچکد و پشت سرش قطرههای باران را میبینم که در حوض فیروزهای میافتند. به سمت داخل ساختمان میروم. دوست دارم دوباره سری به اتاق بالا خانه بزنم. از پنجرهی بلند کنار اتاق بی تابی برگهای درختان را در باد میبینم و هم زمان به این فکر میکنم آخرین بار چه زمانی صدای چک چک قطرات باران را روی سقف شیروانی شنیدهام؟
و عشق هم چنان در خانهی سیمین و جلال پراکنده باقی مانده است.
مطالب پیشنهادی :
نظرات (0)
برای ثبت نظر ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.