Chidaneh.com placeholder image

تحول معماری به زبان آزادی؛ هنر جناب ماندلا را ببینید!

به قلم: تحریریه چیدانه

سینما بدون معماری عنصری ناقص و ناتمام است. اگر در این جمله تامل کنید احتمالا فیلم‌های زیادی را به یاد می‌آورید که قصه و فیلمنامه‌شان آنچنان در ذهنتان نمانده اما سبک طراحی صحنه و فضای حاکم بر فیلم هنوز هم حس و حال بخصوصی را برای شما تداعی می‌کند. اگر از مخاطبان فیلم دکورهای چیدانه باشید می‌دانید که دکوراسیون و طراحی صحنه بسیاری از فیلم‌های ایرانی بنا بر نوع و سبک و تنوع در دکوراسیون مورد بررسی قرار گرفته‌اند، اما جای فیلم‌های خارجی و فرا مرزی در میان انبوه مطالب فیلم دکور تقریبا خالی است. به همین دلیل در فیلم دکور این هفته به سراغ یکی از درخشان‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای جهان رفته‌ایم تا شما را سبک صحنه‌پردازی آن بیشتر آشنا کنیم. فیلم «ماندلا؛ راهی طولانی تا آزادی» که در ژانر بیوگرافی و زندگی‌نامه ساخته شده است بعنوان موضوع فیلم دکور این هفته بررسی خواهد شد. اگر شما هم دوست دارید دید بازتری به ارتباط عمیق معماری و سینما داشته باشید تا پایان این مطلب ما را همراهی کنید.

درباره فیلم «ماندلا؛ راه طولانی تا آزادی»

راهی طولانی به سوی آزادی عنوان خود زندگی‌نامه نلسون ماندلاست. نامی آشنا که همه ما با هر سن و سالی از کودکی آن را به یاد می‌آوریم و بعنوان رهبری برجسته، صلح‌طلب و قابل احترام که جامعه امروز آفریقا را از آپارتاید و نژادپرستی نجات داد، می‌شناسیم. ماندلا نماد مبارزه بدون خشونت در جهان و سمبل صلح برای رسیدن به آزادی و برابری انسان‌ها در کنار یکدیگر است. او در راه رسیدن به آزادی بارها دستگیر شد و 27 سال زندان و دوری از خانواده را تاب آورد تا سرانجام به هدف خود دست یافت و توانست اولین انتخابات دموکراتیک تاریخ آفریقای جنوبی را برگزار کند. فیلم «ماندلا؛ راه طولانی تا آزادی» البته تنها فیلمی نیست که درباره این شخصیت بزرگ تاریخی ساخته شده است، اما توانست در زمان اکران خود یعنی در سال 2013 بسیار دیده شده و توسط منتقدان زیادی تحسین شود. کارگردانی این فیلم را جاستین چادویک بر عهده دارد و ادریس البا نقش نلسون ماندلا را ایفا کرده است. شاید در شبکه‌های اجتماعی دیالوگ پایانی این فیلم را زیاد شنیده باشید، زمانی که نلسون ماندلا پس از رسیدن به قدرت و برداشتن قوانین نژادپرستانه این کلمات را به زبان می‌آورد:

اسکای اسکرپر

« من راهی را پیمودم

راه طولانی آزادی،

در جاده‌ای تنها و غریب،

که هرگز به پایان نمی‌رسد.»

و به زبان نلسون ماندلا این یعنی راه مبارزه تا آزادی همواره ادامه خواهد داشت.

خانه شخصی نلسون ماندلا

در سکانس‌های ابتدایی فیلم صحنه‌هایی از منزل شخصی ماندلا، منزل مادری و فضای فقیرانه شهر می‌بینیم. در آن زمان سیاه‌پوستان به مناطق خاصی تبعید می‌شدند و اجازه تردد در مناطق سفیدپوست‌نشین شهر را نداشتند. فضای حاکم بر مناطق سیاه‌پوست‌نشین و فقر و فلاکتی که بر زندگی آنان حاکم بود از ساختمان‌ها و فضای داخلی منازل آنان پیداست. زندگی فله‌ای سیاه‌پوستان به این دلیل بود که دولت وقت حکم کرده بود که این افراد تا جایی که ممکن است از سفیدپوستان دور نگه داشته شوند. ماندلا نیز تا قبل از زندانی شدن وکیل بود و جایگاه اجتماعی مناسبی داشت اما شرایط خانه و زندگی‌اش آنچنان که باید تعریفی ندارد. 

در اغلب صحنه‌های ابتدایی فیلم نورپردازی به شکلی تنظیم شده که فضا تاریک، بی‌نور و افسرده‌کننده جلوه کند تا بازتابی از وضعیت غم‌انگیز سیاه‌پوستان باشد. اغلب مردم از جمله ماندلای جوان در یک چهاردیواری نمور با ابتدایی‌ترین اسباب و وسایل زندگی می‌کردند و طراحی صحنه به شکلی انجام شده است که تفاوت نحوه زندگی سیاه‌پوستان پیش و پس از انقلاب ضدآپارتایدی بسیار ملموس به نظر بیاید. اگر به فضای خانه ماندلا دقت کنید به جز چند وسیله کهنه و محدود برای آشپزی، چند جلد کتاب، تعدادی قاب عکس خانوادگی و رختخوابی برای آرمیدن چیز دیگری پیدا نخواهید کرد.

و اما زندان …

سرانجام نلسون ماندلای جوان پس از مبارزات فراوان به همراه دوستان انقلابی‌اش دستگیر شده و به زندان می‌رود. در سلول کوچک و تنگ او که نمادی از زندگی اسارت‌گونه سیاه‌پوستان است در ابتدا چیزی جز یک دست رختخواب دیده نمی‌شود، اما به مرور و پس از گذشت سال‌ها ماندلا سلول کوچکش را تبدیل به اتاقی مسکونی می‌کند. بندی که در ابتدا بسیار تاریک و یاس‌آور به نظر می‌آمد در سال‌های آخر اسارت ماندلا تبدیل به اتاقی برای مطالعه و تفکر شده بود. این تحول بصری که در پیرامون یک رهبر انقلابی به چشم می‌خورد شاید بتواند شخصیت ماندلا را با زبان صحنه و دکوراسیون برای مخاطب به خوبی توضیح بدهد: او مردی سازنده است، مردی که خود و اطرافیانش را از شرایط اسفبار رهایی داده و به سمت بهبود و ترقی پیش می‌رود. کتاب‌هایی که ماندلا به سلول خود آورده نشانگر بینش و آگاهی او از ذات مبارزه با دیکتاتوری و نژادپرستی است، عکس‌های خانوادگی که روی میز کوچک سلول قرار دارد و نقاشی کودکانه‌ای که از فرزند ماندلا به درب کمد چسبانده شده وفاداری نلسون به کانون خانواده را نشان می‌دهد، همچنین پنجره‌ای که در سلول ماندلا طراحی شده و در بسیاری از سکانس‌ها باریکه‌ای از نور بر صورت بازیگر می‌تاباند سمبلی از امید است، چشم‌اندازی نویدبخش که مبارز بزرگ را در بند و اسارت زنده نگه داشته است تا روزی به هدف والای خود – یعنی آزادی- دست بیابد.

در مقابل صحنه‌ای دیگر از زندان می‌تواند بعضی تفاوت‌ها را برای مخاطب روشن کند. وینی (همسر نلسون ماندلا) که او نیز از سران مبارزات علیه آپارتاید است به جرم شورش و اغتشاش دستگیر شده و راهی زندان می‌شود. فضای سلول سرد و خالی او که هیچ نشانی از تفکرات و عقایدش ندارد بسیار زمخت و خشن به نظر می‌رسد، وینی طرفدار جنگ و خشونت است و صلح و سازش با سفیدپوستان را مایه شرمساری و شکست می‌داند. فضایی که نلسون در محیط پیرامون برای خود ساخته و فضایی که همسر او در سلول کوچکش در اختیار دارد تفاوت انعطاف شخصیتی این دو مبارز را به خوبی نشان می‌دهد. یکی اهل سازش و آرامش و دیگری اهل شورش و خشونت.

نلسون ماندلا حدود 27 سال از عمرش را در زندان‌های آفریقای جنوبی سپری کرد. هرچقدر به انتهای فیلم نزدیک می‌شویم شرایط زندگی ماندلا بهتر می‌شود. پس از سال‌ها زندگی در یک سلول تنگ و کار در اردوگاه‌های کار اجباری سیاهپوستان بالاخره نلسون و دوستانش را به زندان دیگری منتقل می‌کنند که فضایی شبیه به یک سوئیت جمع و جور دارد. در این فضا ماموران مکالمات نلسون و دوستانش را تحت نظر قرار می‌دهند تا از نقشه‌های آنان سر در بیاورند.

پس از مدت کوتاهی نلسون در میان زندانیان به شخصیتی منعطف و سیاستمدار شناخته می‌شود و رئیس جمهور آفریقای جنوبی تصمیم می‌گیرد بنای گفتمان و مذاکرات را با او از سر بگیرد تا با انجام شدن یکسری تفاهمات میان دو قشر سیاهپوست و سفیدپوست، به جنگ‌های خشونت‌بار داخلی و قتل عام‌های فجیع آفریقا پایان داده شود. به همین دلیل نلسون از زندان به این عمارت منتقل می‌شود، خانه‌ای که او آن را «زندان جدید" خود نامید. خانه نسبتا لوکس نلسون با فضایی شاد و پرنور خبر از روزهای روشن انقلاب آفریقا می‌دهد و شادی و نشاطی که در منزل نلسون جریان پیدا کرده مخاطب را به سمت امید به پیروزی فرا می‌خواند. این خانه را با منزل اول نلسون در دوران جوانی مقایسه کنید، درست است که هنوز در این فضا رنگ و بویی از مدرنیته وجود ندارد اما یادتان نرود که این داستان متعلق به سال 1990 است و در قیاس با خانه‌های آن زمان در آفریقا این ساختمان یک ویلای مجلل به حساب می‌آید.

یکی از خاص‌ترین لوکیشن‌های فیلم کاخ رئیس جمهور است. فضای کاخ با دکوراسیونی مجلل به همراه مبلمان چوبی اروپایی با پارچه‌های نفیس و فاخر، دکوراتیوهای قیمتی، کمدهای حکاکی‌شده با چوب‌هایی که استادانه تراش خورده‌اند و فرش‌های سنتی که سرتاسر کاخ را پوشانده‌اند در مجموع دکوراسیونی کلاسیک را رقم زده‌اند که چشم مخاطب را خیره می‌کند. همچنین پیش از آن که ماندلا وارد تالار اصلی شود از یک کتابخانه بزرگ عبور می‌کند که نشانگر آگاهی و روشنفکری آقای رئیس جمهور است.

در مجموع اگر بخواهیم یک جمع‌بندی پایانی از طراحی دکوراسیون فیلم «ماندلا؛ راه طولانی تا آزادی» داشته باشیم باید اعتراف کنیم که تیم حرفه‌ای طراحی صحنه توانسته است با زبان چیدمان و دکوراسیون به خوبی هرچه تمام‌تر سیر تحول از فقر تا ثروت، از یاس تا امید و از دیکتاتوری تا آزادی را برای مخاطب به تصویر بکشد.

همچنین در چیدانه بخوانید:

واتس‌اپ تلگرام

دیدگاه کاربران

ثبت دیدگاه