روزی که برای اولین بار قرار بر این شد در خانهای مستقل زندگی کنم و بهنوعی همهکاره یک خانه باشم، جز احساس خوشحالی که از تصورات و خیالهای گوناگون ناشی میشد، ترسی عجیب نیز به سراغم آمد. به نظرم بحث بر سر مقوله «انتخاب» است؛ همینکه درگیر انتخاب میشوم، در کنار احساس قدرت، نگرانی از مسئولیتها و عواقب این انتخاب نیز گریبانگیرم میشود. با همه این اوصاف باید برگزید و راه افتاد. در این مسیر خوب است بدانیم چه چیزهایی به ما کمک میکند انتخاب بهتری داشته باشیم؛ به همین دلیل تصمیم گرفتهام قصهای را آغاز کنم که داستان واقعی زندگی روزانه اکثر یا شاید همه ما است. قصه آشنای خانههای کوچک ما…
برای انتخاب خانه جدید و کوچکم باید اولویتهایم را مشخص کنم: محله، قیمت خرید یا اجاره، نقشه خانه، قدیمی یا نوساز بودن، متراژ، نور و چشمانداز، دسترسیها و… . مطمئناً هیچ خانهای همه ایدهآلهای من را برآورده نمیکند، پس ناگزیرم مواردی را که برایم مهم است اولویتبندی کنم و 3 یا نهایتا 5 مورد اول را مدنظر قرار دهم.
این موارد تقریبا اولویتهای اصلی من هستند. هر فرد یا گروهی از افراد ممکن است بنا به شرایط خود، اولویتهای متفاوتی داشته باشند. مهم این است که اولویتها و ترتیب آنها در ذهنمان روشن باشد.
وقتی اولویتهای اصلی خود را مشخص کردم، باید ببینم از چه روشهایی میتوانم گزینههایی با این شرایط پیدا کنم. یکی از روشهای بسیار معمول، سپردن به بنگاههای معاملات املاکی در همان محله موردنظرم است. هنگام مراجعه به این بنگاهها باید توجه نموده و تمام شرایط موردنظر خود را بهدقت درج کنم تا از معرفی گزینههای بیربط جلوگیری شود. روش دیگر، جستجو در آگهیهای بخش املاک روزنامههایی مانند همشهری یا وبسایتهایی مثل دیوار و شیپور است. مزیت این روش، امکان فیلتر کردن گزینهها بر اساس محله و متراژ است. ضمن اینکه میتوانم درخواست خود را برای ملکی با شرایط مطلوبم نیز بهصورت آگهی در این وبسایتها درج نمایم.
بعد از یافتن گزینههای مطلوبم، برای بازدیدی هوشمندانه برنامهریزی میکنم. شاید بپرسید بازدید هوشمندانه یعنی چه؟ بسیاری از ما هنگام بازدید از یک خانه برای اجاره یا خرید، صرفا به ظاهر خانه، دانش خود درباره یک سری از جزئیات و گفتههای صاحب قبلی خانه و بنگاهدار بسنده میکنیم که این اصلاً کافی نیست. یکی از دوستانم که پیمانکار است و دستی در ساختوساز دارد، مدتی پیش گفت اگر تصمیم به تعویض خانه داشتی حتماً مرا خبر کن که برای بازدید با تو همراه شوم. دلیلش هم این بود که من از درون دیوارهای خانهها بیخبرم. شاید شما مثل من چنین دوست یا آشنای پیمانکاری نداشته باشید، اما حتما یک تأسیساتکار سراغ دارید که میتواند شما را همراهی کرده و از مشکلات و نواقص خانه باخبرتان سازد.
علاوه بر مشکلاتی که این افراد متخصص میتوانند شما را از آنها آگاه سازند، امکانات و فرصتهای بالقوهای وجود دارد که ممکن است یک خانه داشته باشد و شما متوجه آن نشوید؛ برای مثال من در جستجوهایم خانه دوخوابه کوچکی را بازدید کردم که اندازه نشیمنش با اتاقخوابها یکی بود و اصلاً تناسب منطقی نداشت. خوشبختانه چون همان دوست پیمانکارم همراهم بود با بررسی دیوارها به من این اطمینان را داد که میتوانم با برداشتن دیوار یکی از اتاقها فضای سالن را دو برابر کرده و با یک طراحی و چیدمان هوشمندانه خیلی بهتر از آن استفاده کنم. ناگفته نماند که من بیش از یک اتاق نیاز نداشتم و به همین دلیل این پیشنهاد برایم وسوسهانگیز بود.
وسواس در انتخاب اگر معقول و بهاندازه باشد، نهتنها آزاردهنده نیست، بلکه منجر به نتیجهای میشود که دلخواه ما است. همانطور که در اول مقاله اشاره کردم قبل از اقدام، تعدادی گزینه را انتخاب و اولویتبندی کردم. این بحث اولویتبندی بار دیگر در این مرحله نیز اهمیت مییابد؛ یعنی زمانی که قرار است از بین چندین گزینه که مطلوب ما هستند یکی را انتخاب کنیم. باید ببینیم از بین شرایط متفاوت دو یا چند گزینه موردعلاقه ما، کدام ویژگی برایمان جذابتر است؟
من با دو گزینه روبهرو شدم که یکی خانهای نوساز، تمیز و بسیار شیک بود، اما هیچ نورگیری در نشیمن نداشت، از طرف دیگر گزینه بعدی خانه قدیمی ساخت، اما تمیز و با نورگیری فوقالعاده در نشیمن بود. محله و قیمتها هم تقریباً یکی بود. با شناختی که از خودم دارم وجود نور طبیعی در فضای زندگیام، تأثیر فراوانی بر اخلاق و عملکردم دارد؛ بنابراین درنهایت گزینه دوم را برگزیدم.
حالا که از خوانهای قبلی عبور کردم، نوبت به سروکله زدن با صاحبخانه و بنگاهدار میرسد. بعد از به توافق رسیدن بر سر قیمت و قبل از امضای قولنامه، حتماً از تسویه شدن تمام قبضها و حسابهای ملک موردنظر اطمینان حاصل میکنم. این هزینهها شامل تلفن، برق، آب، گاز، شارژ ساختمان، عوارض شهرداری، اینترنت و… است. یکی از دوستانم بعد از چند ماه اجارهنشینی در یک آپارتمان متوجه میشود بخشی از هزینه قبض تلفن مربوط به اینترنت بوده که ساکن قبلی هنگام جابهجایی اقدام به قطع آن نکرده بوده است.
ازآنجاییکه زمان پرداخت حقوق من دقیقاً یکم هرماه نیست، از صاحبخانه میخواهم که برای پرداخت کرایه دقیقاً یک روز مشخص در نظر نگیرد و با در نظر گرفتن یک بازه مشخص برای پرداخت کرایه، مرا از بدقول شدن نجات دهد. آوردن چنین مواردی در قولنامه از تبعات و مشکلات بعدی جلوگیری میکند.
منبع: مجله منزل | نویسنده: فاطمه افشاریان