Chidaneh.com placeholder image

دنیای سحرآمیز عشق و شعر و معماری

به قلم: لاله داورپناه

معرفی کتاب و کالاهای فرهنگی: معماری هر سرزمینی عضوی جدانشدنی از هنر و فرهنگ آن است. در آن هنگام که یک ایرانی در ذهن، تصویری می سازد از خانه رویای اش می توان به وضوح تاثیرات بستر هنری و فرهنگی که در آن رشد یافته را در تصویرسازی اش دید. معماران و شاعران پارسی زبان نیز هر کدام یکی از همین ایرانیان اند که صحبت های بسیار شده از تاثیر گذاری و تاثیر پذیریشان از هنر یکدیگر! با چیدانه همراه باشید تا این بار گوشه کوچکی از تاثیرات هنر معماری بر شعر معاصر ایران را از زبان شاعرانش بخوانیم.

سرویس خواب بالسا

خانه دوست کجاست؟
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت
به تاریکی شب ها بخشید و به انگشت
نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا
سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است
میروی تا ته آن کوچه
که از پشت بلوغ سر به در می آرد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل     
پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی
و تو را ترسی شفاف فرا می گیرد
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا
جوجه بر می دارد از لانه نور
و از او می پرسی
خانه دوست کجاست؟
“سهراب سپهری"

خانه! اولین فضای معماری است که هر انسان از بدو تولد آن را درک می کند. سهراب در این شعر به دنبال آرامش خانه ای می گردد که درون چارچوبش مفهوم دوستی را معنا کرده باشند. رهگذری، راهی را به رویش می گشاید که شاید تصویری است از کمال یک کوچه باغ ایرانی و بستری را توصیف می کند، یادآور باغ ایرانی!

مطلب پیشنهادی: باغ های شیراز ، تکه هایی کوچک از بهشت (۲)

در پایان شعر سهراب همچنان در پی خانه دوست می گردد. پس از او فریدون مشیری تلاش کرده است تا توصیفی از چنین خانه ای را در شعرش جای دهد و خانه اش را مهیای پذیرایی از دوست اش سهراب کند:

من دلم می‌خواهد
خانه‌ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوست هایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هرکسی می خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست
بر درش برگ گلی می‌کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می نویسم ای یار
خانه‌ی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دگر
خانه دوست کجاست؟
“فریدون مشیری"

مطلب پیشنهادی: جذابیت دکوراسیون ایرانی با طرح و رنگ صنایع دستی

فروغ فرخزاد، خانه را در آرامشش می یابد، خانه ای معمولی و ساده با آسودگی های شبانه اش:

من به یک خانه می‌اندیشم
با نفس‌های پیچک‌هایش، رخوتناک
با چراغانش روشن، همچون نی‌نی چشم
با شبانش متفکر، تنبل، بی‌تشویش
“فروغ فرخزاد"

و نه آنچنان که از سرسبزی و شور و شادی خانه کودکی اش یاد می کند:

آن خانه های تکیه داده در حفاظ سبز پیچک ها به یکدیگر
آن بام های بادبادکهای بازیگوش
آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها
آن روزها رفتند
“فروغ فرخزاد"

مطلب پیشنهادی: ۱۰+۱ جذابیت منحصر به فرد معماری ایرانی!

احمد شاملو خانه را مامن آرامش و امنیتش می داند. آن هنگام که دلخسته و دل زده از اطراف به دنبال مکانی می گردد تا آسودگی عشق را در آن احساس کند و از چشمان نامحرمان دورش نگه دارد، می گوید:

عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
" احمد شاملو"

محمد علی بهمنی اما زیستن و همنشینی با شعرش در خرابه ای را به داشتن خانه و سرپناهی مستحکم و ایستا ترجیح می دهد. همه دنیایش غزل است و حاضر به معاوضه آن با چیز دیگری نیست:

من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد
ویرانه نشینم من و بیت غزلم را
هرگز نفروشم به دو صد خانه آباد
محمد علی بهمنی “

مطلب پیشنهادی: در روستای زیبای کهک مهمان خانه ملاصدرا شوید

حامد عسکری چنان با میراث به جا مانده از معماری گذشته ایران عجین شده که حال و هوای ارگ بم پس از زلزله را همچون حال عاشق، و زیبایی های نقش جهان را چون معشوقی دلفریب می بیند و تصویری بسیار زیبا را می آفریند:

من « ارگ بم » و خشت به خشتم متلاشی
تو « نقش جهان »، هر وجبت ترمه و کاشی
" حامد عسکری"

او در جایی دیگر دوران دوری از معشوقش را شاید آنچنان دراز حس کرده که خود را همچونی بنایی خشتی و آجری (مصالح بومی معماری ایرانی) فرسوده می بیند. بنایی که در دوران طولانی هجران رو به خرابی رفته است:

شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر ، پیکرم را باد برد
“حامد عسکری"

مطلب پیشنهادی:مهمانسرای پدری، معماری امروزی با هویت ایرانی

رضا نیکوکار نیز با نگاهی هنرمندانه اشاره ای داشته به ویژگی های مادی و معنوی معماری ایرانی! او چنان معشوقش را زیبا می بیند که می اندیشد این زیبایی های منبع الهام بخش هنر معماران بوده است. او زیبایی درون معشوقش را نیز به ایوانی مزین شده با شفافیت آینه کاری ها و طلاکاری ها تشبیه می کند:

طرح اندام تو انگیزه ی معماری هاست
دلت آیینه ی ایوان طلاکاری هاست
“رضا نیکوکار"

چیدانه در گذشته شما را با معماری آرامگاه شاعران نامی ایران آشنا کرده است:
معماری آرامگاه عطار نیشابوری در گذر زمان
معماری مقبره فردوسی یادآور آرامگاه کورش
آرامگاه سعدی ترکیبی از معماری ایرانی و مدرن
معماری آرامگاه خیام، اثری ماندگار از هوشنگ سیحون

به ما بگویید: آیا تا به حال چنین اشعاری را از شاعران دیگر خوانده اید؟! نظرشما در خصوص آن چیست؟ نظرات خود را با ما دربخش مشاوره دکوراسیون چیدانه با ما، اهالی فن چیدانه، کارشناسان و دیگر مخاطبان در میان بگذارید. در این بخش ما را با دیگر اشعار، کالاهای فرهنگی، کتاب ها و نشریات مفید آشنا کنید.

نویسنده: لاله داورپناه | تحریریه چیدانه

واتس‌اپ تلگرام

دیدگاه کاربران
fatemeafsharian در تاریخ 01 مرداد 1394
فوق العاده بود عزیزم... بسی لذت بردم... :-)
lalehdavarpanah در تاریخ 02 مرداد 1394
ممنون ازت دوست من! لطف دارى :)
یاسین در تاریخ 02 مرداد 1394
بسیار زیبا بود .لذت بردم..و با اجازه لینک رو شر کردم برای دوستانم
sadeghkargar در تاریخ 02 مرداد 1394
بسیار عالی بود با تشکر فراوان
lalehdavarpanah در تاریخ 03 مرداد 1394
سپاس از توجه و همراهی شما دوستان!
ساجده در تاریخ 07 مهر 1394
لذت بردم .............
پروین در تاریخ 18 مهر 1394
بسیار زیبا بود و خیال انگیز، من را که با خیال همراه کرد و به زیبایی های معماری ایرانی و فرهنگ ایرانی رساند. این نشون دهنده ی آگاهی شما نسبت به معماری و هنر ایرانی است.

ثبت دیدگاه